کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استیجاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استیجاری
/'estijāri/
معنی
١. اجارهای؛ مزدی: منزل استیجاری.
۲. (فقه) نماز، روزه، یا حجی که شخص بهجا نیاورده باشد و پس از مرگ او کسی را اجیر کنند تا هریک از این فرایض را از جانب او بگزارد.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
کرایه ا
دیکشنری
rental
-
جستوجوی دقیق
-
استیجاری
فرهنگ واژههای سره
کرایه ا
-
استیجاری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به استیجار) [عربی. فارسی] 'estijāri ١. اجارهای؛ مزدی: منزل استیجاری.۲. (فقه) نماز، روزه، یا حجی که شخص بهجا نیاورده باشد و پس از مرگ او کسی را اجیر کنند تا هریک از این فرایض را از جانب او بگزارد.
-
استیجاری
لغتنامه دهخدا
استیجاری . [ اِ ] (ص نسبی ) منسوب به استیجار. - نماز، روزه ، حج ّ استیجاری ؛ نماز یا روزه یا حجی که شخص مکلف به جا نیاورده و پس از مرگ او با پرداخت وجهی شخصی را اجیرکنند تا فرایض مزبوره را از جانب میت بگزارد.
-
واژههای مشابه
-
leased line, private line
خط استیجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خطی که شرکت مخابرات برای استفادۀ اختصاصی و تماموقت به مشتری اجاره میدهد
-
جستوجو در متن
-
tenement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستاجر، مستغلات، اپارتمان، ملک استیجاری
-
tenements
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستاجرین، مستغلات، اپارتمان، ملک استیجاری
-
شخصی
لغتنامه دهخدا
شخصی . [ ش َ ] (ص نسبی ) مخصوص کسی . (یادداشت مؤلف ). منسوب به شخص . (از اقرب الموارد).- احوال شخصی ؛ در اصطلاح حقوقی اموری است که وضع شخص را در خانواده و کشور معین کند و آنها عبارتند از: 1- تابعیت 2- جنسیت 3- سن 4- نسب . از این احوال در مباحث ولاد...
-
خالی شدن
لغتنامه دهخدا
خالی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تهی شدن . (ناظم الاطباء). مطاوعه ٔ خالی کردن : تیر اندازد بسوی سایه اوترکشش خالی شود در جستجو. مولوی .حلق جان از فکر تن خالی شودآنگهان روزیش اجلالی شود. مولوی . || خلوت شدن : زمانی برآسای با شهره زن چو خالی شود خانه ا...