کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استیتان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استیتان
لغتنامه دهخدا
استیتان . [ اِ ] (ع مص ) استئتان . خریدن ماچه خر. خریدن ماده خر: استأتن الرجل ؛ خرید مرد اتان را و برگزید آنرا برای خود. (منتهی الارب ). || استأتن الحمار؛ ماچه خر گشت خر نر؛ اتان گردید خر نر. (منتهی الارب )؛ یعنی خوار گردید مرد پس از ارجمندی . - ام...
-
واژههای همآوا
-
استیطان
لغتنامه دهخدا
استیطان . [ اِ ] (ع مص ) وطن گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). وطن کردن . وطن گزیدن . ایطان . جای باش ساختن از جایی . (از منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
استئتان
لغتنامه دهخدا
استئتان . [ اِ ت ِءْ ] (ع مص ) رجوع به استیتان شود.
-
مستأتن
لغتنامه دهخدا
مستأتن . [ م ُ ت َءْ ت ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استیتان . رجوع به استئتان و استیتان شود. || خریدکننده ٔ خر ماده و برگزیننده ٔ آن برای خویش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).