کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استکواء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استکواء
لغتنامه دهخدا
استکواء. [اِ ت ِک ْ ] (ع مص ) داغ کردن خواستن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
مستکوی
لغتنامه دهخدا
مستکوی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استکواء. داغ کردن خواهنده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آنچه وقت داغ کردنش رسیده باشد. (از اقرب الموارد). رجوع به استکواء شود.
-
داغ کردن
لغتنامه دهخدا
داغ کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تسویم . (دهار). وسم . (تاج المصادر) (دهار). حسم . (ترجمان القرآن ). کی ّ. (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ). سمة. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). صماح . (منتهی الارب ). تحویر. (تاج المصادر). آهن تفته برای نشان حیوان بر پوس...