کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استکنان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استکنان
لغتنامه دهخدا
استکنان . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) پوشیده و در پرده گردیدن . (منتهی الارب ). در پرده شدن . استتار. (زوزنی ). نهفت گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). اکتنان . پوشیده شدن . || نهفته کردن . (زوزنی ).
-
جستوجو در متن
-
مستکن
لغتنامه دهخدا
مستکن . [ م ُ ت َ ک ِن ن ] (ع ص ) نعت فاعلی از استکنان . پوشیده و در پرده گردنده . (از منتهی الارب ). مستتر. (از اقرب الموارد). پنهان شده . نهفته . و رجوع به استکنان شود.
-
مستکن
لغتنامه دهخدا
مستکن . [ م ُ ت َ ک َن ن ] (ع ص ) نعت مفعولی از استکنان . || ساکن . متوطن : آن دو گرگانی و دو رازی و دو ولوالجی سه سرخسی و سه کاندر سغد بوده مستکن .منوچهری .
-
مستکنة
لغتنامه دهخدا
مستکنة. [ م ُ ت َ ک ِن ْ ن َ ] (ع ص ) تأنیث مستکن . پنهان . پوشیده .نهفته . رجوع به مستکن و استکنان شود : فینفع من وجع الظهر و.... الریاح المستکنة فیها. (ابن البیطار). || (اِ) کینه و حقد. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).