کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استکفاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استکفاء
معنی
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) کارگزاری خواستن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
استکفاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) کارگزاری خواستن .
-
استکفاء
لغتنامه دهخدا
استکفاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) کفایت کردن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). کارگزاری خواستن . کفایت خواستن . (منتهی الارب ). || یکساله نتاج ستور خواستن از کسی . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
مستکف
لغتنامه دهخدا
مستکف . [ م ُ ت َ فِن ْ ] (ع ص ) مستکفی . نعت فاعلی از استکفاء. رجوع به مستکفی و استکفاء شود.
-
مستکفی
لغتنامه دهخدا
مستکفی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) مستکف . نعت فاعلی از استکفاء. کفایت خواهنده در هر کار. (غیاث ) (از اقرب الموارد). رجوع به استکفاء شود.