کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استکبار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استکبار
/'estekbār/
معنی
۱. (سیاسی) زورگویی ناشی از داشتن قدرت.
۲. [قدیمی] خود را بزرگ دانستن؛ تکبر کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. جهانخواری، طغیان، گردنکشی
۲. امپریالیسم ≠ استضعاف
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
استکبار
واژگان مترادف و متضاد
۱. جهانخواری، طغیان، گردنکشی ۲. امپریالیسم ≠ استضعاف
-
استکبار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'estekbār ۱. (سیاسی) زورگویی ناشی از داشتن قدرت.۲. [قدیمی] خود را بزرگ دانستن؛ تکبر کردن.
-
استکبار
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) بزرگ د یدن کسی یا چیزی را . 2 - (مص ل .) تکبر کردن . 3 - خودنمایی ، گردنکشی کردن .
-
استکبار
لغتنامه دهخدا
استکبار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بزرگ دیدن کسی یا چیزی را: استکبره . (منتهی الارب ).و اءَستکبرُ الاخبارَ قبل لِقائه فلمَّا التقینا صَغَّرَ الخبرَ الخُبر. متنبی . || کلان پنداشتن کسی را. || بزرگی نمودن از خود. بزرگ منشی کردن . (منتهی الارب ). خود را بزرگ م...
-
جستوجو در متن
-
جهانخواری
واژگان مترادف و متضاد
استعمار، استعمارگری، استکبار
-
تَسْتَکْبِرُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
استکبار مي ورزيد(به جدّ وجهد)
-
فروتنی
واژگان مترادف و متضاد
افتادگی، تواضع، خاکساری، خشوع، خضوع ≠ استکبار، برتنی، غرور
-
گردنکشی
واژگان مترادف و متضاد
۱. استکبار، تعدی، تمرد، طغیان، عصیان، نافرمانی ۲. دلاور، دلیر، شجاع ۳. گردنافرازی ۴. خودستایی، غرور
-
ﭐسْتِکْبَاراً
فرهنگ واژگان قرآن
خود بزرگ جلوه دادن -تکبر ورزیدن(با جديت) ( استکبار عبارت از اين است که : کسي بخواهد با ترک پذيرفتن حق ، خود را بزرگ جلوه دهد ، و خود را بزرگتر از آن بداند که حق را بپذيرد )
-
ﭐسْتَکْبَرَ
فرهنگ واژگان قرآن
خود بزرگ جلوه داد-تکبر ورزيد(با جديت) ( استکبار عبارت از اين است که : کسي بخواهد با ترک پذيرفتن حق ، خود را بزرگ جلوه دهد ، و خود را بزرگتر از آن بداند که حق را بپذيرد )
-
ﭐسْتَکْبَرْتَ
فرهنگ واژگان قرآن
خود بزرگ جلوه دادي-تکبر ورزيدي(با جديت) ( استکبار عبارت از اين است که : کسي بخواهد با ترک پذيرفتن حق ، خود را بزرگ جلوه دهد ، و خود را بزرگتر از آن بداند که حق را بپذيرد )
-
ﭐسْتَکْبَرْتُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
خود بزرگ جلوه داديد-تکبر ورزيديد(با جديت) ( استکبار عبارت از اين است که : کسي بخواهد با ترک پذيرفتن حق ، خود را بزرگ جلوه دهد ، و خود را بزرگتر از آن بداند که حق را بپذيرد )
-
ﭐسْتَکْبَرُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
خود بزرگ جلوه دادند-تکبر ورزيدند(با جديت)( استکبار عبارت از اين است که : کسي بخواهد با ترک پذيرفتن حق ، خود را بزرگ جلوه دهد ، و خود را بزرگتر از آن بداند که حق را بپذيرد )
-
مُسْتَکْبِراً
فرهنگ واژگان قرآن
خود بزرگ جلوه دهنده - مستکبر ( استکبار عبارت از اين است که : کسي بخواهد با ترک پذيرفتن حق ، خود را بزرگ جلوه دهد ، و خود را بزرگتر از آن بداند که حق را بپذيرد )