کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استوا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استوا
/'estevā, 'ostovā/
معنی
۱. (جغرافیا) دایرۀ فرضی که مانند کمربند کرۀ زمین را احاطه کرده و زمین را به دو نیمکرۀ شمالی و جنوبی تقسیم میکند.
۲. (اسم مصدر) [قدیمی] راست بودن؛ بدون خمیدگی بودن.
۳. (اسم مصدر) [قدیمی] مستقر شدن؛ قرار گرفتن؛ استقرار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
equator
-
جستوجوی دقیق
-
استوا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اِستِواء] 'estevā, 'ostovā ۱. (جغرافیا) دایرۀ فرضی که مانند کمربند کرۀ زمین را احاطه کرده و زمین را به دو نیمکرۀ شمالی و جنوبی تقسیم میکند.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] راست بودن؛ بدون خمیدگی بودن.۳. (اسم مصدر) [قدیمی] مستقر شدن؛ قرار گ...
-
equator
استوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دایرۀ عظیمۀ فرضی صفر درجۀ عرض جغرافیایی در سطح زمین با فاصلۀ مساوی از دو قطب که نیمکرۀ شمالی را از نیمکرۀ جنوبی جدا میکند
-
استوا
لغتنامه دهخدا
استوا. [ اُ ت ُ ] (اِخ ) کوره ای از نواحی نیشابور. و یاقوت گوید: معناه بلسانهم المضحاة و المشرقة، و آن مشتمل بر 93 قریه است و قصبه ٔ آن خبوشان است . (بقول ابوالقاسم بیهقی ). و ابوسعد گوید استوا ناحیه ایست از نواحی نیشابور مشتمل بر نواحی و قرای بسیار ...
-
واژههای مشابه
-
الف استوا
لغتنامه دهخدا
الف استوا. [ اَ ل ِ ف ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ) یعنی خط استوا ، و آن نزد حکماء رصد خطی است موهوم در وسط السماء که یک سر او به قطب شمالی و سردوم به قطب جنوبی پیوسته ، و در هر اقلیمی خط استواءدیگر است و ارتفاع آفتاب و استواء روز آن کشور تا آن خط استواس...
-
خط استوا
دیکشنری فارسی به عربی
خط الاستواء
-
دایره استوا
دیکشنری فارسی به عربی
خط الاستواء
-
نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا
دیکشنری فارسی به عربی
استوائي , مدار
-
جستوجو در متن
-
equator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استوا، خط استوا، ناحیه استوایی، دایره استوا
-
equators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استوا، خط استوا، ناحیه استوایی، دایره استوا
-
خط الاستواء
دیکشنری عربی به فارسی
خط استوا , دايره استوا , ناحيه استوايي
-
equatorially
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استوا
-
gravitational flattening, gravity flattening
تختشدگی گرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نسبت اختلاف گرانی در قطب و گرانی در استوا به گرانی در استوا
-
استوائی
لغتنامه دهخدا
استوائی . [ اِ ت ِ ] (ص نسبی ) منسوب به استوا. منسوب به خط استوا.