کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استهلاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استهلاک
/'estehlāk/
معنی
۱. (اقتصاد) کاهش ارزش چیزی بر اثر کار، گذشت زمان، یا فرسودگی.
۲. (بانکداری) پرداخت کردن وام بهصورت تدریجی و قسطهای معیّن.
۳. [قدیمی] از بین رفتن؛ مردن.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
فرسایش، فرسودگ
دیکشنری
amortization, depreciation, wear and tear
-
جستوجوی دقیق
-
استهلاک
فرهنگ واژههای سره
فرسایش، فرسودگ
-
استهلاک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'estehlāk ۱. (اقتصاد) کاهش ارزش چیزی بر اثر کار، گذشت زمان، یا فرسودگی.۲. (بانکداری) پرداخت کردن وام بهصورت تدریجی و قسطهای معیّن.۳. [قدیمی] از بین رفتن؛ مردن.
-
استهلاک
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) نیست کردن ، هلاک کردن . 2 - نیست شدن .
-
استهلاک
لغتنامه دهخدا
استهلاک . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) میرانیدن . (منتهی الارب ). هلاک کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). بهلاک داشتن . هلاک کردن خواستن . نابود کردن . || هزینه کردن مال . || سپری و نیست و نابود گردانیدن مال را. (منتهی الارب ). || استهلاک دین...
-
استهلاک
دیکشنری عربی به فارسی
مصرف , سوختن , زوال , مرض سل
-
جستوجو در متن
-
Earnings Before Interest Taxes Depreciation and Amortization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درآمد قبل از مالیات بر ارزش افزوده استهلاک و استهلاک
-
amortization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استهلاک
-
amortisation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استهلاک
-
withholding tax
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مالیات استهلاک
-
depreciation allowance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هزینه استهلاک
-
rate of depreciation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نرخ استهلاک
-
مرض سل
دیکشنری فارسی به عربی
استهلاک , شل
-
straight-line method of depreciation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روش مستقیم از روش استهلاک
-
sublation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوزاندن، زوال، استهلاک، تغییر شکل