کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استهبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استهبان
واژهنامه آزاد
نام شهری در شرق استان فارس که قبلا به اصطهبانات معروف بوده واز سال 1350 به استهبان که بیشتر از حروف فارسی استفاده گردیده معروف شده است
-
واژههای همآوا
-
اصطهبان
لغتنامه دهخدا
اصطهبان . [ اِ طَ ] (اِخ ) اصطهبانات . حمداﷲ مستوفی آرد: شهرکی پردرخت است ، هوایی معتدل دارد ودر او از همه نوع میوه بود و آب روان بسیار دارد (از توابع شبانکاره ). (نزهةالقلوب ). شهرکی است پردرخت و از هر نوع میوه ها باشد و آب روان دارد و قلعه ای است آ...
-
جستوجو در متن
-
چسکی
واژهنامه آزاد
چُسْکی به ضم چ فارسی و سکون سین در گویش مردم استهبان استان فارس: کمی، اندکی، مقداری
-
محمدآباد
لغتنامه دهخدا
محمدآباد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خیر بخش استهبان شهرستان فسا، واقع در 24هزارگزی شمال باختری استهبان کنار راه شوسه ٔ شیراز به فسا و نی ریز با 277 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
اشونگ
واژهنامه آزاد
(استهبان فارس) اِشوَنگ (ESHVANG) محل خشک کردن محصولات کشاورزی در آفتاب؛ بعضی از محصولات (مانند انجیر) را بعد از جدا شدن از درخت، جمع آوری می کنند و در زمینی هموار و تمیز (ریگی یا جدیداً سیمانی) چند روزی در برابر آفتاب قرار می دهند تا رطوبت باقی مانده...