کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استنکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استنکار
/'estenkār/
معنی
شناختن کسی را منکر شدن؛ انکار کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
استنکار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'estenkār شناختن کسی را منکر شدن؛ انکار کردن.
-
استنکار
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - انکار کردن . 2 - نشناختن .
-
استنکار
لغتنامه دهخدا
استنکار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ناشناختن . (منتهی الارب ) (زوزنی ). || دریافتن خواستن امری را که نمیشناسی آنرا. (منتهی الارب ). || انکار کردن . - یاء استنکار ؛ یایی که دال بر نکره است : مردی دیدم .
-
جستوجو در متن
-
مستنکر
لغتنامه دهخدا
مستنکر. [ م ُ ت َ ک ِ ] (ع ص ) ناشناسنده . (از منتهی الارب ). جاهل نسبت به امری . (از اقرب الموارد). || دریافت خواهنده امری را که نمی شناسد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به استنکار شود.
-
ناشناختن
لغتنامه دهخدا
ناشناختن . [ ش ِ ت َ ] (مص منفی ) نشناختن . استنکار. (زوزنی ) (منتهی الارب ). انکار. (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ). نکر. (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). تناکر.(منتهی الارب ). مقابل شناختن . رجوع به شناختن شود.
-
ناخوش داشتن
لغتنامه دهخدا
ناخوش داشتن . [ خوَش ْ / خُش ْ ت َ ] (مص مرکب ) نپسندیدن . پسند نکردن . خوش نداشتن . ناپسند شمردن . کراهت داشتن . استنکار. تسخط. تطهم . || تنغیص . ناگوار کردن . تباه کردن . مکدر کردن : پیوسته غمت مرا مشوش داردعیش خوش من عشق تو ناخوش دارد.علیشاه بن سل...