کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استمنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استمنا
/'estemnā/
معنی
خارج کردن منی از آلت تناسلی خود بدون مقاربت؛ جلق. Δ این عمل در شرع اسلام حرام است.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
جلق، خودارضایی
دیکشنری
masturbation, self-abuse
-
جستوجوی دقیق
-
استمنا
واژگان مترادف و متضاد
جلق، خودارضایی
-
استمنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استمناء] 'estemnā خارج کردن منی از آلت تناسلی خود بدون مقاربت؛ جلق. Δ این عمل در شرع اسلام حرام است.
-
جستوجو در متن
-
جلق
واژگان مترادف و متضاد
استمنا، خودارضایی، طبق
-
زلق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zalaq خارج کردن منی با دست؛ استمنا.
-
جلق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] jalq اخراج منی با مالش اعضای تناسلی به دست خود شخص؛ استمنا.
-
شکازة
لغتنامه دهخدا
شکازة. [ ش َک ْ کا زَ ] (ع ص ) آنکه چون صورت ملیح را بیند در برابر او ایستد و به دست استمنا کند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
آب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: āp] ‹آو، او› 'āb ۱. (شیمی) مادهای مایع، بیطعم، بیبو، و مرکب از اکسیژن و هیدروژن با فرمول شیمیایی H۲O که در طبیعت به مقدار زیاد موجود است و سه ربع روی زمین را فراگرفته. در صد درجۀ سانتیگراد جوش میآید و در صفر درجۀ سانتیگراد من...