کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استمطار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استمطار
/'estemtār/
معنی
۱. طلب باران کردن؛ باران خواستن.
۲. نیکی خواستن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
استمطار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'estemtār ۱. طلب باران کردن؛ باران خواستن.۲. نیکی خواستن.
-
استمطار
لغتنامه دهخدا
استمطار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) باران خواستن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). طلب باران کردن . باران جستن .- استمطار کردن ؛ باران خواستن .
-
جستوجو در متن
-
باران خواستن
لغتنامه دهخدا
باران خواستن . [ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب )طلب باران کردن . استسقاء. استمطار. (منتهی الارب ).
-
مستمطر
لغتنامه دهخدا
مستمطر. [ م ُ ت َ طَ ] (ع ص ، اِ) نعت مفعولی و اسم زمان و مکان از استمطار. رجوع به استمطار شود. || جای پیدا و نمایان . (منتهی الارب ).موضع ظاهر و بارز و منکشف . || مطمع و مورد انتظار: اًنک للخیر مستمطر. (از اقرب الموارد).
-
مستمطر
لغتنامه دهخدا
مستمطر. [ م ُ ت َ طِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استمطار. باران خواهنده از خداوند. (از اقرب الموارد). || مکان و زرعی که نیازمند باران باشد. || طالب نیکویی و خیر. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آنکه از باران به پناهگاه خویش پناه برد. (ازاقرب الموار...