کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استقراض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استقراض
/'esteqrāz/
معنی
قرض خواستن؛ قرض کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بدهی، قرض، قرضه، وام، وامخواهی
فعل
بن گذشته: استقراض کرد
بن حال: استقراض کن
دیکشنری
loan
-
جستوجوی دقیق
-
استقراض
واژگان مترادف و متضاد
بدهی، قرض، قرضه، وام، وامخواهی
-
استقراض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'esteqrāz قرض خواستن؛ قرض کردن.
-
استقراض
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) وام خواستن ، قرض گرفتن . 2 - (اِمص .) وام خواهی .
-
استقراض
لغتنامه دهخدا
استقراض . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) وام خواستن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). وام کردن . وام گرفتن . قرض کردن . قرض خواستن .- استقراض کردن ؛ وام خواستن .
-
واژههای همآوا
-
استغراض
لغتنامه دهخدا
استغراض . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نشانه ساختن .
-
جستوجو در متن
-
قرضه
واژگان مترادف و متضاد
استقراض، دین، قرض، وام
-
وامخواهی
واژگان مترادف و متضاد
استقراض، قرض، وامستانی، ≠ وامدهی
-
نسیه
واژگان مترادف و متضاد
استقراض، غیرنقدی، قرضی، قرض، نسیئه، وام ≠ نقد
-
cession
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استقراض، واگذاری، نقل و انتقال، انتقال قرض یا دین
-
مستقرض
لغتنامه دهخدا
مستقرض . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استقراض . وام خواهنده . قرض خواهنده از کسی . (از اقرب الموارد). و رجوع به استقراض شود.
-
قرض
واژگان مترادف و متضاد
۱. استقراض، بدهی، دین، قرضه، نسیه، وام ۲. بریدن، قطع کردن، گسستن ≠ طلب
-
وام
واژگان مترادف و متضاد
۱. استقراض، بدهی، دین، قرض، قرضه، نسیه ۲. رنگ، لون ≠ طلب
-
استقراضی
لغتنامه دهخدا
استقراضی . [ اِ ت ِ ] (ص نسبی ) منسوب به استقراض .- بانک استقراضی ؛ بانکی که نقدینه وام دهد. بانک رهنی .