کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استقدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استقدار
لغتنامه دهخدا
استقدار. [ اِ ت ِ ](ع مص ) تقدیر کردن . تقدیر خواستن . (زوزنی ). تقدیر کردن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). یقال : استقدر اﷲ خیراً. || توانائی خواستن . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
استغدار
لغتنامه دهخدا
استغدار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) به آب گیر شدن جای . (تاج المصادر بیهقی ).آبگیرناک شدن مکان : استغدر المکان . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
مستقدر
لغتنامه دهخدا
مستقدر. [ م ُ ت َ دِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استقدار. تقدیر کردن خواهنده . (از منتهی الارب ). سؤال کننده و طلب کننده از خداوند تقدیرخیر را. (از اقرب الموارد). رجوع به استقدار شود.