کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استقبال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استقبال
/'esteqbāl/
معنی
۱. پیشنهاد یا مطلبی را با رضایت خاطر پذیرفتن.
۲. پیش آمدن؛ پیشواز رفتن؛ پیش رفتن؛ پذیره شدن.
۳. (اسم) [قدیمی] (ادبی) در دستور زبان، زمان آینده.
۴. (اسم) (ادبی) سرودن شعری به وزن و قافیۀ شعر شاعر دیگر، مانندِ این شعر: گل در بَر و می در کف و معشوقه به کام است / سلطان جهانم به چنین روز غلام است (حافظ: ۱۱۰)، در استقبال از این غزل: بر من که صبوحی زدهام خرقه حرام است / ای مجلسیان راه خرابات کدام است؟ (سعدی: ۳۴۷).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پذیرایی، پیشواز، خوشآمد
۲. پذیره
۳. ابرازعلاقه، التفات، توجه ≠ بدرقه
برابر فارسی
پذیرفتاری، پیشباز، پذیره، پی شواز
فعل
بن گذشته: استقبال کرد
بن حال: استقبال کن
دیکشنری
acclaim, acclamation, reception, welcome
-
جستوجوی دقیق
-
استقبال
واژگان مترادف و متضاد
۱. پذیرایی، پیشواز، خوشآمد ۲. پذیره ۳. ابرازعلاقه، التفات، توجه ≠ بدرقه
-
استقبال
فرهنگ واژههای سره
پذیرفتاری، پیشباز، پذیره، پی شواز
-
استقبال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'esteqbāl ۱. پیشنهاد یا مطلبی را با رضایت خاطر پذیرفتن.۲. پیش آمدن؛ پیشواز رفتن؛ پیش رفتن؛ پذیره شدن.۳. (اسم) [قدیمی] (ادبی) در دستور زبان، زمان آینده.۴. (اسم) (ادبی) سرودن شعری به وزن و قافیۀ شعر شاعر دیگر، مانندِ این شعر: گل د...
-
استقبال
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) به پیشواز کسی رفتن . 2 - (اِمص .) پیشواز، پذیره . 3 - (ص .) آینده . 4 - روبروی هم قرار گرفتن دو ستاره . 5 - اینکه شاعری شعر در وزن و قافیة شعر شاعرِ دیگری بگوید.
-
استقبال
لغتنامه دهخدا
استقبال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) پیش آمدن . (منتهی الارب ). ضِدّ استدبار. روی آوردن . پیش فراشدن . پیش واشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). پیش رفتن . روی کردن به . || به پیشواز رفتن . به پیشباز رفتن . پیشواز کردن . پیشباز کردن . پذیره شدن : استادم را ...
-
استقبال
دیکشنری عربی به فارسی
پذيرايي , مهماني , پذيرش , قبول , برخورد , استقبال كردن , دريافت امواج راديويى , به پيشواز رفتن
-
واژههای مشابه
-
استقبال کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - پیشواز رفتن . 2 - پذیرفتن ، پذیرش .
-
خوش استقبال
لغتنامه دهخدا
خوش استقبال . [ خوَش ْ/ خُش ْ اِ ت ِ ] (ص مرکب ) آنکه خوب استقبال از غریب کند. آنکه غریب و تازه وارد را نکو دارد و خوش تهنیت دهد. که با روی باز پذیره ٔ مهمان یا وارد شود: فلانی خوش استقبال و بدبدرقه است ؛ یعنی مهمان را بخوبی و روی خوش می پذیرد ولی به...
-
استقبال حافل
دیکشنری عربی به فارسی
افرين , تحسين , احسنت , تحسين و شادي , اخذ راي زباني
-
إستقبال الأخبار
دیکشنری عربی به فارسی
دريافت خبر
-
إستقبال رائع
دیکشنری عربی به فارسی
استقبال باشکوه
-
استقبال گسترده
دیکشنری فارسی به عربی
إقبال واسع ، الترحيب الواسع
-
استقبال باشکوه
دیکشنری فارسی به عربی
إستقبال رائع ، الترحيب الحار
-
استقبال گرم
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتِفاءٌ