کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استفتاح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استفتاح
/'esteftāh/
معنی
۱. به دنبال پیروزی بودن؛ فتح خواستن.
۲. باز کردن؛ گشودن.
۳. آغاز کردن.
۴. (اسم) پانزدهم ماه رجب. Δ در روایات آمده است که در این روز درهای آسمان باز است.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
استفتاح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'esteftāh ۱. به دنبال پیروزی بودن؛ فتح خواستن.۲. باز کردن؛ گشودن.۳. آغاز کردن.۴. (اسم) پانزدهم ماه رجب. Δ در روایات آمده است که در این روز درهای آسمان باز است.
-
استفتاح
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - نصرت خواستن . 2 - گشایش طلبیدن . 3 - یاری خواستن .
-
استفتاح
لغتنامه دهخدا
استفتاح . [ اِ ت ِ تا ] (ع مص ) نصرت خواستن . (مجمل اللغة) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). فیروزی جستن . (منتهی الارب ). استنصار. خواهش فیروزی . نصرت جستن . || گشودن . (منتهی الارب ). بازکردن . || گشادگی خواستن . گشاد خواستن . فتوح خواستن . طلب باز کر...
-
واژههای مشابه
-
روز استفتاح
لغتنامه دهخدا
روز استفتاح . [ زِاِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پانزدهم ماه رجب است و وجه تسمیه ٔ آن است که در رحمت و درهای بهشت در این روز گشاده میشود و نیز در کعبه بروی زائران در این روز باز می شود. و بعضی گفته اند زبان عیسی بن مریم در این روز گشاده شده بود. (...
-
جستوجو در متن
-
مستفتح
لغتنامه دهخدا
مستفتح . [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استفتاح . فاتح و گشاینده . (از اقرب الموارد). || آغازکننده . (از اقرب الموارد). رجوع به استفتاح شود.
-
عرما
لغتنامه دهخدا
عرما. [ ع َ ] (ع حرف استفتاح ) بمعنی «أما» است . رجوع به عَرمی ̍ و أما شود.
-
عرمی
لغتنامه دهخدا
عرمی . [ع َ ما ] (ع حرف استفتاح )عَرْما لغتی است در «أما». گویند عرمی و اﷲ، به معنی أما و اﷲ. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
-
بازپس انداختن
لغتنامه دهخدا
بازپس انداختن . [ پ َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) عقب انداختن . بتأخیر انداختن : بسیاری برف کشت را قطع میگرداند و زراعت را بازپس می اندازد. (تاریخ قم ص 190). پس چون معتمد این سخن شنید، خواست که رسم استفتاح و ابتدای خراج باز پس اندازد. (تاریخ قم ص 146).
-
دشت کردن
لغتنامه دهخدا
دشت کردن . [ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در اول روز یا هفته یا ماه یا سال نقدی از کسی بدو داده شدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). فروختن جنس اولین بار در هر روز. نخستین بار پول گرفتن . اولین پولی که در روز بابت فروش ازمشتری گیرند. سود فراوانی که در روز از کسب خ...
-
الا
لغتنامه دهخدا
الا. [ اَ ] (ع صوت ) و آن بر پنج وجه است :1- تنبیه و در این صورت بر تحقق مابعد خود دلالت کندو بر دو جمله درآید : الا انهم هم السفهاء.(قرآن 13/2). و نحویان آن را حرف استفتاح خوانند.2- توبیخ و انکار :الا طعان الا فرسان عادیةالا تجشؤکم حول التنانیر.3- ...
-
رجب
لغتنامه دهخدا
رجب . [ رَ ج َ ] (ع اِ) ماه هفتم از سال تازیان ، و آن رارجب مضر هم گویند لأنهم کانوا اشد تعظیماً له . ج ، اَرجاب ، اَرْجُب ، رِجاب ، رُجوب ، رَجَبات . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). جج ، اَراجیب ، اَراجِب ، ارجبانات ، اَرْجِبة. (ناظم الاطباء):...
-
درخواستن
لغتنامه دهخدا
درخواستن . [ دَ خوا / خا ت َ] (مص مرکب ) خواستگاری نمودن و خواهش کردن . (آنندراج ). استدعا کردن . عرض نمودن . از روی نیاز و احتیاج سؤال کردن . خواستن . آرزو داشتن . التماس کردن . (ناظم الاطباء). تقاضا کردن . مسألت . تمنی کردن : از خداوندخسروان درخو...
-
ارپای کاون
لغتنامه دهخدا
ارپای کاون . [ ] (اِخ ) ابن سفیان بن ملک تیموربن ازیق (اربق ؟) بوکای بن تولی خان بن چنگیزخان .سلطان سعید مغفور ابوسعید روزی بدین تلفظ نمود که چون از فرزندان هولاکو کسی نیست که شایسته ٔ خانیت باشدبعد از من ارپا را سلطنت میرسد و او در خیل خانه ٔ خویش ب...