کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استعمار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استعمار
/'este'mār/
معنی
۱. (سیاسی) دستدرازی و اعمال نفوذ و مداخلۀ دولت قوی در کشور و سرزمین دولت ضعیف به بهانۀ آبادی و عمران و به قصد استفاده از منابع ثروت آن.
۲. [قدیمی] آباد کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
استثمار، توسعهطلبی، سلطهجویی
برابر فارسی
زورگوی
فعل
بن گذشته: استعمار کرد
بن حال: استعمار کن
دیکشنری
colonialism
-
جستوجوی دقیق
-
استعمار
واژگان مترادف و متضاد
استثمار، توسعهطلبی، سلطهجویی
-
استعمار
فرهنگ واژههای سره
زورگوی
-
استعمار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'este'mār ۱. (سیاسی) دستدرازی و اعمال نفوذ و مداخلۀ دولت قوی در کشور و سرزمین دولت ضعیف به بهانۀ آبادی و عمران و به قصد استفاده از منابع ثروت آن.۲. [قدیمی] آباد کردن.
-
colonialism
استعمار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] سیاست تصرف سرزمین دیگران و ایجاد جامعۀ مقیم در آن برای سودجویی از منابع و بهرهکشی از مردم آن سرزمین
-
استعمار
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) آبادانی خواستن . 2 - (اِمص .) آباد کردن کشور به ظاهر و غارت و چپاول آن در نهان .
-
استعمار
لغتنامه دهخدا
استعمار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) استعمار کسی در مکان ؛ باشنده ٔ آن جای کردن او را: استعمره المکان ؛ باشنده ٔ آن جای گردانید او را. (منتهی الارب ). || آبادان کردن خواستن . (زوزنی ) (تاج المصادربیهقی ). آبادانی کردن خواستن . معمور کردن . تعمیر.- استعمار کرد...
-
استعمار
دیکشنری عربی به فارسی
استعمار , مهاجرت , کوچ
-
استعمار
دیکشنری فارسی به عربی
استعمار , استعمارية
-
واژههای مشابه
-
استعمار جديد
دیکشنری عربی به فارسی
استعمار نو
-
استعمار طلب
دیکشنری فارسی به عربی
استعماري
-
استعمار گرای
دیکشنری فارسی به عربی
استعماري
-
استعمار طلبی
دیکشنری فارسی به عربی
امبريالية
-
استعمار نو
دیکشنری فارسی به عربی
استعمار جديد
-
استعمار كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استغلّ