کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استعلاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استعلاب
لغتنامه دهخدا
استعلاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برگردیدن بوی گوشت سپس سخت گردیدن . || سخت و ناخوش یافتن چیزی را. || ناخوش داشتن ستور خوردن تره را و گران و درشت شمردن آنرا. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
مستعلب
لغتنامه دهخدا
مستعلب . [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استعلاب . گوشت برگردیده بوی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به استعلاب شود.