کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استعصام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استعصام
/'este'sām/
معنی
متوسل شدن؛ پناه بردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
استعصام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'este'sām متوسل شدن؛ پناه بردن.
-
استعصام
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - چنگ زدن . 2 - پناه آوردن .
-
استعصام
لغتنامه دهخدا
استعصام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) چنگ درزدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). دست زدن سوار از خوف بر آنچه جهت گرفتن سازند. (منتهی الارب ). دست در چیزی زدن از خوف افتادن . || طلب عصمت کردن . || بازداشتن . (منتهی الارب ). || بازایستادن . (زوزنی ). واایستادن ...
-
جستوجو در متن
-
واایستیدن
لغتنامه دهخدا
واایستیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) واایستادن . استعصام . (تاج المصادر بیهقی ) .
-
مستعصم
لغتنامه دهخدا
مستعصم . [ م ُ ت َ ص ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استعصام . آنکه سخت می گیرد چیزی را و ضبط می کند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). مستمسک و چنگ درزننده به کسی یا به چیزی . (اقرب الموارد).- مستعصم باﷲ ؛ چنگ درزننده و آویزنده و مستمسک به خداوند. رجوع به استع...
-
چنگ درزدن
لغتنامه دهخدا
چنگ درزدن . [ چ َ دَ زَ دَ ] (مص مرکب ) پنجه درافکندن به . درآویختن به چیزی . دست بردن بچیزی . امساک . امتساک . استمساک . تمسیک . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). تمسک . (منتهی الارب ) (زوزنی ) (تاج المصادر) (دهار). تعلق . (تاج المصادر) (دهار). |...
-
بازایستادن
لغتنامه دهخدا
بازایستادن . [دَ ] (مص مرکب ) ایستادن . متوقف بودن . فروایستادن . در مقابل نشستن : گفت ناچار اینجا شحنه ای باید گماشت ، کدام کس را گماریم ... که هر کس که [ در اینجا ] بازایستد بکراهیت بازایستد. (تاریخ بیهقی ). - بازایستادن از ؛ توقف کردن . دست کشیدن ...