کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استعانة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استعانة
لغتنامه دهخدا
استعانة. [ اِ ت ِ ن َ ] (ع مص ) استعانت . یاری جستن . یاری خواستن . یاری طلبیدن . استنجاد.اعتضاد. استرفاد. یاری کردن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ): اما چون استعانت بما نمودند اگر یاری ندهیم نام و ننگ باشد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 95). به استمداد و ا...
-
واژههای همآوا
-
استعانت
واژگان مترادف و متضاد
کمک، مدد، مددطلبی، معاضدت، یاری، یاریخواهی
-
استعانت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استعانة] 'este'ānat ۱. یاری خواستن؛ کمک خواستن.۲. کمک؛ یاری.۳. (ادبی) در بدیع، آوردن شعر شاعری در کلام یا شعر خود برای کمک به مراد و مقصود خویش.
-
استعانت
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ نَ) [ ع . استعاثة ] (مص م .) یاری خواستن ، کمک طلبیدن .
-
جستوجو در متن
-
مستعین
لغتنامه دهخدا
مستعین . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استعانة. اعانت خواهنده و مددجوینده . (غیاث ) (اقرب الموارد). یاری خواهنده . مددخواهنده . کمک خواهنده . یاری طلب . یاری جو. یاری خواه : چه گوئی بود مستعین مستعان گرنباشد چنین مستعین مستعان را. ناصرخسرو.منم مستع...
-
مستعان
لغتنامه دهخدا
مستعان . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از استعانة.یاری خواسته شده . یعنی کسی که از او استعانت کنند و یاری خواهند. (غیاث ) (آنندراج ). معول . (منتهی الارب ).آنکه یاری از او خواهند. (دهار) (مهذب الاسماء). رجوع به استعانة شود : قال رب احکم بالحق و ربنا ...