کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استعاذه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استعاذه
/'este'āze/
معنی
۱. پناه گرفتن؛ پناه بردن.
۲. پناه خواستن؛ پناه جستن.
۳. گفتنِ «اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم».
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
استعاذه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استعاذَة] ‹استعاذت› [قدیمی] 'este'āze ۱. پناه گرفتن؛ پناه بردن.۲. پناه خواستن؛ پناه جستن.۳. گفتنِ «اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم».
-
استعاذه
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ ذِ) [ ع . استعاذة ] (مص ل .) پناه جُستن ، پناه بردن .
-
استعاذه
لغتنامه دهخدا
استعاذه . [ اِ ت ِ ذَ ] (ع مص ) استعاذت . پناه گرفتن . (منتهی الارب ) (غیاث ). اندخسیدن . پناه جستن . پناه بردن به . التجاء. || (اصطلاح تجوید) کلمه ٔ اعوذ باﷲ من الشیطان الرجیم گفتن .- استعاذه کردن ؛ اعتصام به . ملتجی شدن . پناه بردن به .
-
واژههای همآوا
-
استعاضه
لغتنامه دهخدا
استعاضه . [ اِ ت ِ ض َ ] (ع مص ) عوض جستن . عوض خواستن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بدَل خواستن .
-
جستوجو در متن
-
مستعیذ
لغتنامه دهخدا
مستعیذ. [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استعاذة. معتصم و پناه گیرنده به کسی یا چیزی . (اقرب الموارد). رجوع به استعاذة شود.
-
علی اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] 'alallāh ۱. پناه بر خدا؛ بر خدا. Δ در مقام استعاذه گفته میشود.۲. [عامیانه] هرچه باداباد.
-
صلیب کشیدن
لغتنامه دهخدا
صلیب کشیدن . [ ص َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) رسم کردن صلیب بر سینه یا بر جائی ، و رسم کردن صلیب بر سینه نشانه ٔ استعاذه و نیایش به خدا است . رجوع به صلیب شود.
-
پناه جستن
لغتنامه دهخدا
پناه جستن . [ پ َ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) (پناه بردن و پناه خواستن ) پناهیدن . عوذ. استعاذه . استظلال : فَزَع َ الیه ؛ پناه جست . عقل ؛ پناه جستن بکسی . عقول ؛ پناه جستن بکسی . (منتهی الارب ).
-
علی ا
لغتنامه دهخدا
علی ا. [ ع َ لَل ْ لاه ْ ] (ع ق مرکب ) برخدا. بر خدای . || در مقام استعاذه استعمال می کنند، یعنی پناه بر خدا. (ناظم الاطباء) : علی اﷲ از بد دوران ، علی اﷲتبرا از خدادوران ، تبرا. خاقانی . || در مقام توکل بکار رود، یعنی توکل بر خدا. (ناظم الاطباء). بر...
-
اندخسیدن
لغتنامه دهخدا
اندخسیدن . [ اَ دَ دَ ] (مص ) حمایت نمودن و پشتی کردن و پناه دادن . (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از مؤید الفضلاء). || (مص ) پناه گرفتن . (برهان قاطع) (فرهنگ میرزا ابراهیم ) (فرهنگ سروری ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). عوذ. عیاذ. ...
-
پناه بردن
لغتنامه دهخدا
پناه بردن . [ پ َ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) پناهیدن . اندخسیدن . ملتجی شدن . در حمایت کسی درآمدن . زنهار خواستن . التجاء. عوذ. عیاذ. اعاذه . استعاذه . تعوّذ. مَعاذ. مَعاذّه . ضبی . ضبو. لوذ. اهداف . (منتهی الارب ). ارز : چو بردم به دادار گیهان پناه بدل شاد...
-
پناه گرفتن
لغتنامه دهخدا
پناه گرفتن . [ پ َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) التجاء. (منتهی الارب ). لَجاء. (دهار). ملجاء. (صراح اللغة). عوذ. عیاذ. معاذ. معاذة. لوذ. لیاذ (تاج المصادر). تعوّذ. استعاذه . عصر. اعتصار. لوث . (منتهی الارب ) : بدیوار ویران که گیرد پناه . اسدی .و اگر خردمن...
-
مسلسل
لغتنامه دهخدا
مسلسل . [ م ُ س َ س َ ] (ع ص ، ق ) پی درپی . متوالی . (ناظم الاطباء). پیاپی . پشتاپشت . مربوط. (یادداشت مرحوم دهخدا). یکی پس از دیگری : مر آن دوست را دوستان بسیارند و همچنین مسلسل . (گلستان ).- حدیث مسلسل ؛ (اصطلاح حدیث ) عبارت است از حدیثی که رجال ...