کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استزاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استزاره
معنی
(اِ تِ رِ) [ ع . استزارة ] (مص م .) طلب زیارت کسی کردن ، دیدار خواستن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
استزاره
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ رِ) [ ع . استزارة ] (مص م .) طلب زیارت کسی کردن ، دیدار خواستن .
-
استزاره
لغتنامه دهخدا
استزاره . [ اِ ت ِ رَ ] (ع مص ) زیارت خواستن از کسی . (منتهی الارب ). زیارت کردن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). طلب زیارت کردن .
-
واژههای همآوا
-
استضاره
لغتنامه دهخدا
استضاره . [ اِ ت ِ رَ ] (ع مص ) گشن خواستن گاو ماده و مانند آن .
-
جستوجو در متن
-
مستزیر
لغتنامه دهخدا
مستزیر. [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استزارة. زیارت خواهنده . (منتهی الارب ). درخواست کننده ٔدیدار کسی . (اقرب الموارد). رجوع به استزارة شود.