کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استرداد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استرداد
/'esterdād/
معنی
۱. پس گرفتن.
۲. پس دادن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بازستانی، پسدهی، تحویلدهی، تسلیم، رد، عودت، واپس، واستانی
۲. بازگرفتن، فرازگرفتن، واستدن
برابر فارسی
بازگرداندن، واپسداد، پس گیری، بازپس گیر
فعل
بن گذشته: استرداد کرد
بن حال: استرداد کن
دیکشنری
giveback, redemption, refund, restitution, restoration, return
-
جستوجوی دقیق
-
استرداد
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازستانی، پسدهی، تحویلدهی، تسلیم، رد، عودت، واپس، واستانی ۲. بازگرفتن، فرازگرفتن، واستدن
-
استرداد
فرهنگ واژههای سره
بازگرداندن، واپسداد، پس گیری، بازپس گیر
-
استرداد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'esterdād ۱. پس گرفتن.۲. پس دادن.
-
drawback
استرداد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] بازگرداندن عوارض گمرکی کالاهای وارداتی، درصورتیکه این کالاها مجدداً صادر شوند
-
استرداد
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) پس گرفتن .
-
استرداد
لغتنامه دهخدا
استرداد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) طلب بازپس چیزی کردن . داده را واپس خواستن . (غیاث ). رد کردن خواستن . وادادن خواستن . (زوزنی ). پس گرفتن :ابداً یَسْتَرِدﱡ ما وهب الدهر.- استرداد کردن ؛ رد کردن خواستن . داده را واپس خواستن .|| بازگردانیدن خواستن . (منتهی...
-
استرداد
دیکشنری فارسی به عربی
تحسن ، استعادة
-
استرداد
واژهنامه آزاد
پاسالار
-
واژههای مشابه
-
استرداد محرمین بدولت متبوعه
دیکشنری فارسی به عربی
تسليم
-
اصل استرداد مجرمین
دیکشنری فارسی به عربی
تسليم
-
جستوجو در متن
-
sterlets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استرداد
-
extraditable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل استرداد
-
رد
واژهنامه آزاد
استرداد