کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استراحت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
abstains
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استراحت می کند، خودداری کردن، پرهیز کردن، امتناع کردن
-
trameling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استراحت کردن
-
تقاعد
دیکشنری عربی به فارسی
کناره گيري کردن , استراحتگاه , استراحت کردن , بازنشسته کردن يا شدن , پس رفتن
-
abstain
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استراحت کن، خودداری کردن، پرهیز کردن، امتناع کردن
-
lie down
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دراز کشیدن، استراحت کردن، تسامح کردن، از زیر کار شانه خالی کردن
-
unbuckle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی رحم کردن، استراحت کردن، اسودن، سگک یا چفت و بست را باز کردن
-
rests
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استراحت می کند، استراحت، باقی، دیگران، باقی مانده، سایرین، تکیه، الباقی، فراغت، تجدید قوا، رستی، اسایش، نتیجه، بقایا، موقعیت سکون، سامان، استراحت کردن، راحت کردن، اسودن، ارمیدن، تکیه دادن، متکی بودن به، کردن
-
laired
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گستردگی، استراحت کردن، گل الود کردن، بلانه پناه بردن
-
unbuckling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستن، استراحت کردن، اسودن، سگک یا چفت و بست را باز کردن
-
unbuckles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیضوی، استراحت کردن، اسودن، سگک یا چفت و بست را باز کردن
-
lairing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خداحافظ، استراحت کردن، گل الود کردن، بلانه پناه بردن
-
outstretches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراتر رفتن، استراحت کردن، توسعه دادن
-
outstretching
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراتر رفتن، استراحت کردن، توسعه دادن
-
sit back
واژهنامه آزاد
راحت نشستن استراحت کردن
-
bield
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استراحت، شیر کردن، تشجیع کردن، شهامت دادن، شجاع شدن، دفاع کردن، مسکن گزیدن