کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استراحت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سالن استراحت
دیکشنری فارسی به عربی
غرفة الجلوس
-
استراحت کردن ( )
دیکشنری فارسی به عربی
اکذوبة
-
استراحت کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِرتاحَ
-
محل استراحت جانور
دیکشنری فارسی به عربی
عرين
-
محل استراحت ولم دادن
دیکشنری فارسی به عربی
غرفة الجلوس
-
خواب و استراحت
فرهنگ گنجواژه
آرامش.
-
resting metabolic rate, RMR
میزان سوختوساز استراحت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] شدت سوختوساز فرد در هنگام استراحت کامل بدنی و ذهنی
-
واژههای همآوا
-
استراحة
لغتنامه دهخدا
استراحة. [ اِ ت ِ ح َ ] (ع مص ) استراحت . آسودن . برآسودن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). آسایش . آسودگی . آرامش . آرام . آرامی . آرمیدن . بیارامیدن . آسایش یافتن . آسایش جستن . استرواح . (منتهی الارب ). راحت . روح : و ما مثلنا و مثل الدّنیا الاّ کر...
-
جستوجو در متن
-
atrebates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استراحت می کند
-
antistrophal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضد استراحت
-
stacher
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استراحت
-
resterilization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استراحت
-
mastatrophy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استراحت
-
sporange
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استراحت