کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استرآبادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حسن استرآبادی
لغتنامه دهخدا
حسن استرآبادی . [ح َ س َ ن ِ اِ ت َ ] (اِخ ) ابن رضی الدین محمدبن شرفشاه حسینی شافعی . ملقب به رکن الدین و ساکن موصل بود و در آنجا در 715 هَ . ق . درگذشت . او راست : «حل العقد والعقل » در اصول و جز آن که در هدیةالعارفین (ج 1 ص 373) یاد شده است . (ذری...
-
حسین استرآبادی
لغتنامه دهخدا
حسین استرآبادی . [ ح ُ س َ ن ِ اِ ت َ ] (اِخ ) ابن سلطان محمد. وی شاگرد شیخ بهائی بود و در 1078 هَ . ق . کشته شد. او راست : دستور الوزراء. (ذریعه ج 8 ص 170 و ج 3 ص 474). صاحب ریاض العلماء او را به لقب عزالدین خواند و «الاشکال الاربعة» در منطق به وی ن...
-
حسین استرآبادی
لغتنامه دهخدا
حسین استرآبادی . [ ح ُ س َ ن ِ اِ ت َ ] (اِخ ) ابن مسعودملقب به کمال الدین حنفی . متوفی 961 هَ . ق . او راست : شرح منار الانوار نسفی . (هدیة العارفین ج 1 ص 318).
-
خضری استرابادی
لغتنامه دهخدا
خضری استرابادی . [ خ ِ ی ِ اِ ت ِ ] (اِخ ) رجوع به خضری در این لغت نامه شود.
-
حزینی استرآبادی
لغتنامه دهخدا
حزینی استرآبادی . [ ح َ ی ِ اِ ت َ ] (اِخ ) میرسیدحسن قاضی استرآبادی است . میرعلی شیر طبع او را ستوده و سام میرزا گوید عبیدخان ازبک وی را به جرم شیعیگری در 939 هَ . ق . بکشت و در آتشکده نامش حسن آمده و احوالش در روز روشن بنقل از نگارستان سخن و قاموس ...
-
حروفی استرآبادی
لغتنامه دهخدا
حروفی استرآبادی . [ ح ُ ی ِ اَت َ ] (اِخ ) فضل اﷲبن ابی محمد عبدالرحمان جلال الدین استرآبادی تبریزی حروفی . مؤسس فرقه ٔ حروفیان متخلص به نعیمی که در 741 هَ . ق . متولد و در 796 هَ . ق . کشته شد. او راست : أنفس و آفاق به نظم فارسی . جاودان کبیر به ف...
-
نظام الدین استرابادی
لغتنامه دهخدا
نظام الدین استرابادی . [ ن ِ مُدْدی ن ِ اِ ت ِ ] (اِخ ) رجوع به نظام استرابادی شود.
-
جستوجو در متن
-
غیاثی
لغتنامه دهخدا
غیاثی . (اِخ ) استرآبادی . همان غیاث استرآبادی است . رجوع به همین اسم و قاموس الاعلام ترکی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدجعفر استرآبادی تهرانی . رجوع به علی استرآبادی شود.
-
علی تهرانی
لغتنامه دهخدا
علی تهرانی . [ ع َ ی ِ ت ِ ] (اِخ ) ابن محمدجعفر استرآبادی تهرانی . رجوع به علی استرآبادی شود.
-
نصرا
لغتنامه دهخدا
نصرا. [ ن َ رُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسن الحسینی استرآبادی ، رجوع به نصراﷲ استرآبادی شود.
-
علی شیعی
لغتنامه دهخدا
علی شیعی . [ ع َ ی ِ شی ] (اِخ ) استرابادی . ملقب به شرف الدین . رجوع به علی استرابادی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی استرآبادی مازندرانی ، ملقّب به عمادالدین . رجوع به علی استرآبادی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن کمال الدین محمود استرآبادی مکی . رجوع به علی استرآبادی (ابن کمال الدین ...) شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمود استرآبادی مکی . رجوع به علی استرآبادی (ابن کمال الدین محمود...) شود.