کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استذمام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استذمام
لغتنامه دهخدا
استذمام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) با عملی نکوهیده سزاوار نکوهش شدن . مذموم شدن . ارتکاب کاری کردن و بعلت آن سزاوار نکوهش شدن : استذَم َّ الی الناس ؛ کاری کرد که بر آن ازدَرِ نکوهش گردید. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
مستذم
لغتنامه دهخدا
مستذم . [ م ُ ت َ ذِم م ] (ع ص ) نعت فاعلی از استذمام . آنکه کاری می کند که سزاوار نکوهش می گردد. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به استذمام شود.