کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استدن
/'estadan/
معنی
دریافت کردن؛ گرفتن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
استدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹ستدن› [قدیمی] 'estadan دریافت کردن؛ گرفتن.
-
استدن
فرهنگ فارسی معین
(اِ تَ دَ) (مص م .) سِتُدن ، گرفتن .
-
استدن
لغتنامه دهخدا
استدن . [ اِ ت َ دَ ] (مص ) سِتَدن . گرفتن : نانی که وی و کسان وی خورده بودند در مدت صاحبدیوانی و مشاهره که استده اند آنرا جمع کرده اند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 307). || تسخیر کردن . تصرف کردن : همگان آفرین کردند که چنان حصاری بدان مقدار مردم استده شده...
-
واژههای مشابه
-
اِستِدن
لهجه و گویش تهرانی
گرفتن ، خریدن
-
پس استدن
لغتنامه دهخدا
پس استدن . [پ َ اِ ت َ دَ ] (مص مرکب ) مخفف پس استادن . واستدن .
-
پس استدن
لهجه و گویش تهرانی
پس گرفتن
-
واژههای همآوا
-
اِستِدن
لهجه و گویش تهرانی
گرفتن ، خریدن
-
جستوجو در متن
-
نااستدنی
لغتنامه دهخدا
نااستدنی . [ اِ ت َ دَ ] (ص لیاقت ) غیرقابل استدن . نگرفتنی . رجوع به استدن شود.
-
استده
لغتنامه دهخدا
استده . [ اِ ت َ دَ / دِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از استدن .
-
جوسبونتن
لغتنامه دهخدا
جوسبونتن . [ ن ِ ت َ ] (هزوارش ، مص ) بلغت زند و پازند بمعنی استدن و گرفتن باشد. (برهان ) (آنندراج ).
-
استدگی
لغتنامه دهخدا
استدگی . [ اِ ت َ دَ / دِ ] (حامص ) اِستادگی . ایستادگی . حاصل مصدر از استدن .
-
آس
واژهنامه آزاد
حس،درکش، کوتاه شده ی آستدن، واگرفتن، از سوی روبرو دریافتن و درگرفتن، آگهش، دریافت، احساس، درکشیدن یا به خود درکشیدن، دریافت کردن، برکشیدن و آگاهی از بیرون و پیرامون.