کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استدلال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استدلال
/'estedlāl/
معنی
آوردن برای ثابت کردن مطلبی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
برهان، حجت، دلیل، محاجه
برابر فارسی
فرنایش، شون دآوری، فرنود زنی، فرنودآور
فعل
بن گذشته: استدلال کرد
بن حال: استدلال کن
دیکشنری
case, contention, logic, ratiocination, reasoning
-
جستوجوی دقیق
-
استدلال
واژگان مترادف و متضاد
برهان، حجت، دلیل، محاجه
-
استدلال
فرهنگ واژههای سره
فرنایش، شون دآوری، فرنود زنی، فرنودآور
-
استدلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'estedlāl آوردن برای ثابت کردن مطلبی.
-
استدلال
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - دلیل خواستن . 2 - دلیل آوردن . ج . استدلالات .
-
استدلال
لغتنامه دهخدا
استدلال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دلیل خواستن . (منتهی الارب ). دلیل جستن . گواهی خواستن . (غیاث ). || دلیل آوردن . (منتهی الارب ) (غیاث ). دلیل کردن . دلیل گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بدلیل گرفتن . دلیل ساختن . تمسک . گواه آوردن . شاهد آوردن ....
-
استدلال
دیکشنری عربی به فارسی
استنتاج
-
استدلال
دیکشنری فارسی به عربی
استنباط
-
واژههای مشابه
-
deductive reasoning
استدلال قیاسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی استدلال منطقی که در آن از یک قضیۀ کلی به نتیجهای جزئی میرسند
-
استدلال کردن
دیکشنری فارسی به عربی
الإحتجاج
-
inductive reasoning 1
استدلال استقرایی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی استدلال و مبنای روش علمی که در آن از تعدادی مشاهدۀ جزئی به نتیجهای کلی میرسند
-
inductive argumen 2
استدلال استقرایی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← اثبات استقرایی
-
counterfactual reasoning
استدلال خلافآمدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] فرایند ارزیابی ادعاهای شرطی دربارۀ احتمالات بدیل گذشته یا آینده و پیامدهای آنها
-
استدلال كرد به
دیکشنری فارسی به عربی
استند إلى