کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استخوان ارواره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
skeleton
استخوانبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی، زیستشناسی] داربست یا چارچوبی از استخوانهای مربوط به هم که به بدن جانوران شکل میبخشد متـ . استخوانگان
-
sclerotome 1
استخوانپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ناحیهای از استخوان که یک عصب نخاعی آن را عصبدهی میکند
-
orthopedist
استخوانپزشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] متخصص در علم استخوانپزشکی
-
flat bone
استخوان پهن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] هریک از استخوانهای نازک و پهن بدن مانند استخوان جمجمه
-
osseointegration
استخوانجوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] جایگیری یک کاشتینه در فرایند تشکیل بافتهای استخوانی پیرامون خود بدون نیاز به هرگونه بافت الیافی در میان آنها
-
sacrum
استخوان خاجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] استخوانی مثلثشکل در پایین ستون مهرههای کمر که معمولاً از به هم پیوستن پنج مهره به وجود میآید و بین دو استخوان کوهانه قرار دارد
-
ossuary, osteotheke
استخوانخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مکانی روباز یا مسقف برای گردآوری استخوان اجساد
-
bone nippers, rongeur
استخوانخور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] وسیلهای در جراحی برای برداشتن تکههای کوچک استخوان
-
ostealgia
استخواندرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] وجود درد در استخوان
-
osteopathy 2
استخواندرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] روشی برای درمان اندامهای حرکتی و دستگاه استخوانیـ ماهیچهای که در آن عمدتاً با استفاده از دستورزی (manipulation) برخی مشکلات دستگاه استخوانبندی را رفع میکنند
-
bone stimulation, electromagnetic bone stimulation
تحریک استخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] استفاده از میدانهای الکتریکی یا مغناطیسی برای تحریک استخوان شکسته به جوش خوردن
-
bone charcoal
زغال استخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] زغالی که از سوزاندن استخوان، تاحدیکه ترکیبات آلی آن از بین برود، به دست میآید زغال حیوانی animal charcoal
-
bone bank
بانک استخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] مرکز ذخیرۀ استخوان اهداکنندگان زنده یا اجساد
-
bone regeneration
بازسازی استخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی پزشکی] فرایند ترمیم یا بازتولید یا جایگزینی استخوان یا بافتهای ازدسترفته یا آسیبدیده ازطریق نوسازی طبیعی
-
osteoporotic
پوکاستخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] صفتی برای استخوان یا شخصی که دچار پوکی استخوان شده باشد