کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استخلاص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استخلاص
/'estexlās/
معنی
۱. آزاد کردن؛ رها کردن.
۲. آزاد شدن؛ رهایی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آزادی، خلاصی، رهایی، نجات ≠ اسارت
دیکشنری
redemption
-
جستوجوی دقیق
-
استخلاص
واژگان مترادف و متضاد
آزادی، خلاصی، رهایی، نجات ≠ اسارت
-
استخلاص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'estexlās ۱. آزاد کردن؛ رها کردن.۲. آزاد شدن؛ رهایی.
-
استخلاص
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) خلاصی طلبیدن . 2 - (مص م .) رهایی بخشیدن . 3 - (اِمص .) رهایی ، خلاص . ج . استخلاصات .
-
استخلاص
لغتنامه دهخدا
استخلاص . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) رهانیدن . (غیاث ). خلاص کردن : بروچال از آن حالت عاجز آمد و استخلاص پسر را چاره ندانست . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 417). آورده اند که یکی از وزراء به زیردستان رحمت آوردی و صلاح همگنان جستی . اتفاقاً روزی به خطاب ملک گرفتار آ...
-
واژههای مشابه
-
استخلاص المعلومات
دیکشنری عربی به فارسی
كسب اطلاعات , تخليه اطلاعاتى (كسب اطلاعات از فرد اعزام شده به خارج به هنگام برگشت) , به دست آوردن اطلاعات , كسب اخبار
-
جستوجو در متن
-
تخلیه اطلاعاتى (كسب اطلاعات از فرد اعزام شده به خارج به هنگام برگشت)
دیکشنری فارسی به عربی
استخلاص المعلومات
-
به دست آوردن اطلاعات
دیکشنری فارسی به عربی
استخلاص المعلومات
-
كسب اخبار
دیکشنری فارسی به عربی
استخلاص المعلومات
-
كسب اطلاعات
دیکشنری فارسی به عربی
استخلاص المعلومات
-
خلاص
واژگان مترادف و متضاد
۱. آزاد، آسوده، رها، فارغ، مرخص، مستخلص، ول ≠ اسیر، گرفتار، درگیر ۲. رهایی، نجات، استخلاص
-
نجات
واژگان مترادف و متضاد
۱. آزادی، استخلاص، خلاصی، خلاص، رستگاری، رهاییفراغ ۲. رستن، رهیدن ≠ اسارت، درگیری
-
releases
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منتشر شده، رهایی، پخش، ترخیص، ازادی، خلاصی، بخشش، رهتیی، استخلاص، رها کردن، منتشر ساختن، مرخص کردن، ازاد کردن
-
irredeemable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل جبران نیست، از گرو در نیامدنی، غیر قابل استخلاص، غیر قابل خریداری، باز خرید نشدنی، پایان نا پذیر