کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استخراج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استخراج
/'estexrāj/
معنی
۱. بیرون آوردن، بهویژه بیرون آوردن چیزی از زیرِ زمین یا از معدن.
۲. پیدا کردن یا بهدست آوردن نتیجۀ تحقیق.
۳. [قدیمی] دریافتن مطلبی از طریق تفکر و مطالعه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. استحصال، برگیری
۲. درک
برابر فارسی
برون اور
فعل
بن گذشته: استخراج داشت
بن حال: استخراج دار
دیکشنری
extraction
-
جستوجوی دقیق
-
استخراج
واژگان مترادف و متضاد
۱. استحصال، برگیری ۲. درک
-
استخراج
فرهنگ واژههای سره
برون اور
-
استخراج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'estexrāj ۱. بیرون آوردن، بهویژه بیرون آوردن چیزی از زیرِ زمین یا از معدن.۲. پیدا کردن یا بهدست آوردن نتیجۀ تحقیق.۳. [قدیمی] دریافتن مطلبی از طریق تفکر و مطالعه.
-
extraction
استخراج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] جداسازی یک جزء از مخلوط با انحلالپذیری گزینشی
-
استخراج
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) بیرون کشیدن ، به درآوردن .
-
استخراج
لغتنامه دهخدا
استخراج . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بیرون آوردن . (منتهی الارب ). بیرون کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). استفصاص . درآوردن . || طلب بیرون کردن .بیرون کردن خواستن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). طلب خروج کردن . || بیرون آوردن علم . (تاج ...
-
استخراج
دیکشنری فارسی به عربی
استغلال , انتاج , انتزاع ، استنباط
-
واژههای مشابه
-
extract 2
محصول استخراج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] جزئی از مخلوط که ازطریق حلپذیری گزینشی از مخلوط جدا شود
-
feature extraction
استخراج عارضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] گزینش جنبههای مهم یک تصویر رقومی بهعنوان راهنمای همتایابی تصویر و بازشناسی الگو
-
extractor
استخراجکُن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] دستگاهی که عمل استخراج با آن انجام میشود
-
coacervation extraction
استخراج کومشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی انحلال برخهای که در آن بسپار حلشده در محلول با افزودن یک ناحلاّل تقریباً بهطور کامل و بهصورت کومهای جدا میشود
-
crosscurrent extraction
استخراج متقاطع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] نوعی استخراج مایعـ مایع ناپیوسته که در آن حلاّل به نمونۀ موجود در قیف جداساز افزوده و سپس هم زده میشود تا فاز استخراجی در یک جا جمع و بیرون کشیده شود
-
wavelet extraction
استخراج موجک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] پردازش موجک برای تعیین شکل موجک پایه
-
extraction column
ستون استخراج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] ستونی عمودی برای جداسازی یک یا چند جزء محلول از خوراک