کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استخاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استخاره
/'estexāre/
معنی
۱. تفٲل با قرآن، تسبیح، و مانندِ آن برای اقدام به کاری که در آن تردید داشته باشند: ◻︎ هر گه که دل به عشق دهی خوشدمی بُوَد / در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست (حافظ: ۱۶۲).
۲. طلب خیر و نیکویی کردن.
〈 استخارۀ ذاتالرقاع: نوعی استخاره که بر تکهای از کاغذ، «افعل» و بر تکۀ دیگر، «لاتفعل» مینویسند و آنها را زیر سجاده میگذارند. پس از خواندن نماز چشمها را بر هم میگذارند و یکی از آن دو را برمیدارند و هرچه از امر یا نهی بهدست آید به آن عمل میکنند.
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: استخاره کرد
بن حال: استخاره کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
استخاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استخارَة] 'estexāre ۱. تفٲل با قرآن، تسبیح، و مانندِ آن برای اقدام به کاری که در آن تردید داشته باشند: ◻︎ هر گه که دل به عشق دهی خوشدمی بُوَد / در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست (حافظ: ۱۶۲).۲. طلب خیر و نیکویی کردن.〈 استخار...
-
استخاره
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ رِ) [ ع . استخارة ] 1 - (مص م .) طلب خیر کردن . 2 - (مص ل .) برای انجام کاری با قرآن فال گرفتن . 3 - فال نیک زدن ، ج . استخارات .
-
استخاره
لغتنامه دهخدا
استخاره .[ اِ ت ِ رَ ] (ع مص ) استخارت . خواستن بهترین اَمرین . (منتهی الارب ). بهترین خواستن . طلب خیر کردن . نیکوئی جستن . (منتهی الارب ): شیر... پس از ... استخارت او [گاو] را مکان اعتماد داد. (کلیله و دمنه ). او را پیش خواند و فرمود که پس از تأمل...
-
واژههای مشابه
-
صلاة استخاره
لغتنامه دهخدا
صلاة استخاره . [ ص َ ت ِ اِ ت ِ رَ/ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نمازی است به دو رکعت به نیت استخاره . در کشاف اصطلاحات الفنون از جابر آرد: پیغمبر (ص ) ما را با آئین استخاره آشنا می کرد و می آموخت ، همچنانکه قرائت سوره های قرآنیه را، و می فرمود هرگا...
-
جستوجو در متن
-
اِسِّخارَه
لهجه و گویش بختیاری
essexâra استخاره.
-
فال سبحه
لغتنامه دهخدا
فال سبحه . [ ل ِ س ُ ح َ / ح ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) استخاره ٔ مشهور که از سبحه گیرند. (آنندراج ) : اختر دلیل و صدق سبیل و قضا وکیل در بند فال سبحه ٔ صددانه ام هنوز. نظیری .رجوع به استخاره شود.
-
فال
واژگان مترادف و متضاد
۱. شگون، مروا، نفوس ۲. استخاره، تطیر، تفال ۳. کپه ۴. بخت، طالع
-
مستخیر
لغتنامه دهخدا
مستخیر. [ م ُ ت َ ] (ع ص ) خیرخواهنده . طلب کننده ٔ خیر. (اقرب الموارد). رجوع به استخارة شود.
-
ذات الرقاع
لغتنامه دهخدا
ذات الرقاع . [ تُرْ رِ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) (استخاره ٔ...) استخاره ای است که بر هریک از شش یا نه پاره کاغذ افعل و یا لاتفعل نویسند وبر زیر سجاده نهند و سپس نماز گزارند و بعد از نماز وادعیه و اوراد وارده یکی از آن شش یا نه رقعه را برگیرند اگر افعل ...
-
ذاتالرقاع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] zātorreqā' نوعی استخاره که بر چند تکه کاغذ کلمۀ افعل (بکن) و بر چند تکۀ دیگر کلمۀ لاتفعل (نکن) مینویسند و آنها را تا میکنند و در زیر جانماز میگذارند و پس از خواندن نماز یکی از آنها را برمیدارند اگر افعل آمد خوب است و اگر ...
-
سست عزم
لغتنامه دهخدا
سست عزم . [ س ُ ع َ ] (ص مرکب ) بی اراده . سست اراده . بی تصمیم : مردان عنان بدست توکل نداده اندتو سست عزم در گرو استخاره ای .صائب .
-
قرعه ٔ ذات الرقاع
لغتنامه دهخدا
قرعه ٔ ذات الرقاع . [ ق ُ ع َ / ع ِ ی ِ تُرْ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) استخاره ٔ ذات الرقاع . (آنندراج ) : چشم و رویش بوسه داد اندر وداع اذن هم چون قرعه ٔ ذات الرقاع .نعمت عالی (از آنندراج ).
-
کارخیر
لغتنامه دهخدا
کارخیر. [ رِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) امر خیر. کار نیک : در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست . حافظ.|| به اصطلاح فارسی دانان هند نکاح دختر را گویند. (غیاث ).