کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استحاله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استحاله
/'estehāle/
معنی
۱. از حالی به حالی شدن؛ برگشتن از حالی به حالی؛ دگرگون شدن.
۲. [قدیمی] محال و غیرممکن بودن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تبدل، تبدیل، تحول، تطور، تغییر، دگرسانی، دگرگونی، مستحیل
۲. مسخ
فعل
بن گذشته: استحاله کرد
بن حال: استحاله کن
دیکشنری
metamorphosis
-
جستوجوی دقیق
-
استحاله
واژگان مترادف و متضاد
۱. تبدل، تبدیل، تحول، تطور، تغییر، دگرسانی، دگرگونی، مستحیل ۲. مسخ
-
استحاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استحالَة] ‹استحالت› 'estehāle ۱. از حالی به حالی شدن؛ برگشتن از حالی به حالی؛ دگرگون شدن.۲. [قدیمی] محال و غیرممکن بودن.
-
استحاله
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ لِ) [ ع . استحالة ] 1 - (مص ل .) دگر گشتن ، دگرگون شدن .2 - (اِمص .) دگرگونی .
-
استحاله
دیکشنری فارسی به عربی
غش
-
استحاله
واژهنامه آزاد
دگرگونی،دگر گشتن،دگرگون شدن
-
واژههای مشابه
-
استحالة
لغتنامه دهخدا
استحالة. [ اِ ت ِ ل َ ] (ع مص ) استحالت . شدن و گشتن از جائی به جای دیگر. بگشتن . گردیدن . || از حالی به حالی گردیدن . از حال بگردیدن . (تاج المصادر بیهقی ) : هست از استحالت دوران چون شترمرغ عاجز و حیران . سنائی (مثنویها، طریق التحقیق ص 97).|| باژگون...
-
استحاله پذیری
لغتنامه دهخدا
استحاله پذیری . [ اِ ت ِ ل َ / ل ِ پ َ ] (حامص مرکب ) قبول استحاله .
-
استحاله یافتن
دیکشنری فارسی به عربی
شمع
-
استحاله کردن
دیکشنری فارسی به عربی
خفض
-
جستوجو در متن
-
استحالت
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ لَ) [ ع . استحالة ] نک استحاله .
-
دگردیس
واژهنامه آزاد
استحاله
-
دگرسانی
واژگان مترادف و متضاد
استحاله، دگردیس، دگرگونی
-
مستحال
لغتنامه دهخدا
مستحال . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از استحالة. رجوع به استحالة و مستحالة شود.