کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استجابت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استجابت
/'estejābat/
معنی
۱. پذیرفته شدن؛ مستجاب شدن.
۲. [قدیمی] قبول کردن؛ پذیرفتن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اجابت، برآوری، پذیرش، قبول
برابر فارسی
پذیرفتن، پذیرش
فعل
بن گذشته: استجابت کرد
بن حال: استجابت کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
استجابت
واژگان مترادف و متضاد
اجابت، برآوری، پذیرش، قبول
-
استجابت
فرهنگ واژههای سره
پذیرفتن، پذیرش
-
استجابت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استجابة] 'estejābat ۱. پذیرفته شدن؛ مستجاب شدن.۲. [قدیمی] قبول کردن؛ پذیرفتن.
-
استجابت
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ بَ) [ ع . ] (مص م .) پاسخ گفتن ، پذیرفتن .
-
واژههای همآوا
-
استجابة
لغتنامه دهخدا
استجابة. [ اِ ت ِ ب َ ] (ع مص ) استجابت . پاسخ کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). جواب گفتن . (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ). جواب دادن : استجاب له . || پاسخ خواستن . || پذیرفتن . قبول کردن .(غیاث اللغات ) (منتهی الارب ). برآوردن . روا کردن . روائی...
-
جستوجو در متن
-
مَا ﭐسْتَجَابُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
استجابت نمي كنند
-
پذیرش
واژگان مترادف و متضاد
اجابت، استجابت، پذیرایی، تقبل، عهدهگیری، قابلیت، قبول، مطاوعت ≠ رد
-
تراج
لغتنامه دهخدا
تراج . [ ت َ ] (صوت ) ترجمه ٔ لفظ آمین است که بعد از دعا بجهت استجابت گویند. (از آنندراج ). کلمه ای که جهت استجابت بعد از ختم دعا گویند مانند کلمه ٔ آمین ، و تراج باد یعنی آمین باد. (ناظم الاطباء).
-
قبول
واژگان مترادف و متضاد
اجابت، استجابت، باور، پذیرش، پسند، تایید، تراضی، تصدیق، تصویب، تقبل، توافق، رضا، رضامندی، رضایت، صوابدید ≠ رد
-
اجابت
واژگان مترادف و متضاد
۱. استجابت، برآوردن، پذیرش، پسند، تصویب، قبول، مستجاب، مقبول ۲. تخلیه، دفع، قضایحاجت
-
پذیرفتن
فرهنگ فارسی معین
(پَ رُ تَ) [ په . ] 1 - (مص م .)برداشتن ، قبول کردن . 2 - به عهده گرفتن . 3 - استجابت . 4 - اقرار کردن .
-
استجابة
لغتنامه دهخدا
استجابة. [ اِ ت ِ ب َ ] (ع مص ) استجابت . پاسخ کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). جواب گفتن . (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ). جواب دادن : استجاب له . || پاسخ خواستن . || پذیرفتن . قبول کردن .(غیاث اللغات ) (منتهی الارب ). برآوردن . روا کردن . روائی...
-
پاسخ
واژگان مترادف و متضاد
۱. پتواز، جواب ۲. اجابت، استجابت ۳. انعکاس، بازتاب، لبیک ۴. اجر، پاداش، ثواب، جزا، عوض، مکافات ≠ پرسش، سوال