کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استتلاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استتلاء
لغتنامه دهخدا
استتلاء. [ اِ ت ِت ْ ] (ع مص ) خواستن از کسی که پس رو چیزی شود. پس رو چیزی شدن و آنرا خواستن . طلب پیروی کردن : استتلاه الشی ٔ؛ دعاه الی تلوه .
-
واژههای همآوا
-
استطلاع
واژگان مترادف و متضاد
استخبار، استعلام، استفسار، اقتراح، پرسش، سئوال
-
استطلاع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'estetlā' بهدست آوردن آگاهی.
-
استطلاع
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - آگهی جستن ، اطلاع خواستن . 2 - پرسیدن .
-
استطلاع
لغتنامه دهخدا
استطلاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) طلب آگاهی کردن . آگاهی خواستن . پرسیدن . آگاهی جستن . (غیاث ). اطلاع خواستن . (غیاث ). وقوف وآگاهی خواستن . استخبار. بررسیدن . || دیده ور کردن خواستن . (زوزنی ). طلب دیده وری . دیده ور کردن .(تاج المصادر بیهقی ). || نگریس...
-
جستوجو در متن
-
مستتلی
لغتنامه دهخدا
مستتلی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استتلاء. آنکه پیروی میخواهد. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به استتلاء شود.
-
پس رو
لغتنامه دهخدا
پس رو. [ پ َ رَ / رُ ] (نف مرکب ) مخفف پس رونده . پی رو. تَبع. تابع. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (صراح اللغة). تبیع. (دهار) (منتهی الارب ). آثف . (مهذب الاسماء). تألی . (منتهی الارب ). مقتدی ، مأموم : همه گر پس رو و گر پیشوائیم در این حیرت برابر ...