کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استانس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استانس
فرهنگ نامها
(تلفظ: ostānes) (در اعلام) پسر داریوش دوم و برادر اردشیر دوم هخامنشی . (داریوش سوم نبیرهی اُستانِس بود) .
-
استانس
لغتنامه دهخدا
استانس . [ اُ ن ِ ] (اِخ ) فرزند داریوش دوم ، و داریوش سوم نبیره ٔ استانس بود. (ایران باستان ص 990 و 1187).
-
جستوجو در متن
-
ارسانس
لغتنامه دهخدا
ارسانس . [ اَ ن ِ ] (اِخ ) پسر اُستانِس و نوه ٔ داریوش دوم . او با سی سی گامبیس ازدواج کرد و از او دو پسر داشت : نخست داریوش کُدُمان ، دوم اُگزاث رِس و نیز دو دختر: اول ستاتیرا (زن داریوش سوم متوفاة به سال 330 ق . م .)، دوم دختری که نام وی معلوم نیست...
-
استیناس
لغتنامه دهخدا
استیناس . [ اِ ] (ع مص ) استئناس . انس گرفتن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). خوگر شدن . (زوزنی ). مأنوس شدن . خو گرفتن . الفت و محبت گرفتن . انس و الفت گرفتن . (غیاث ). انس . تأنس . محبت . دوستی . آرام یافتن به . رفتن توحش : این قصیده که من فرستاد...
-
ارسس
لغتنامه دهخدا
ارسس . [ اَ س ِ ] (اِخ ) پادشاه هخامنشی . اسم او را چنین نوشته اند: دیودور، سترابون و آریّان ، ارسس و پلوتارک ، اُآرسس . در قانون بطلمیوس آرُگس ، که مصحف ارسس است . اوْسویوس ارْسِس اُخی . از نویسندگان قرون اسلامی ابن عبری ، ارسس بن اوخوس . ابوریحان ب...