کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استاره
/'estāre/
معنی
= ستاره۱
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
استاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'estāre = ستاره۱
-
استاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) [قدیمی] 'estāre = سهتار
-
استاره
فرهنگ فارسی معین
(اِ رِ) (اِ.) ستاره .
-
استاره
لغتنامه دهخدا
استاره . [ اِ رَ ] (اِخ ) بلوکی است از مضافات لاهیجان گیلان . (جهانگیری ) (برهان ). شاید این نام مصحف آستانه باشد، چه بدین نام در لاهیجان محلّی شنیده نشده است . رجوع به آستانه شود. || قلعه ای باشد از ملک دکن . (جهانگیری ) (برهان ).
-
استاره
لغتنامه دهخدا
استاره . [ اِ رَ / رِ ] (اِ) ستاره . کوکب . (برهان ) (مؤید الفضلاء) : دوش من پیغام دادم سوی تو استاره راگفتمش خدمت رسان از من تو آن مهپاره را. مولوی .بیمار شود عاشق امّا بنمی میردماه ارچه شود لاغر استاره نخواهد شد. مولوی . || کوکب طالع : امیر رضی اﷲ...
-
واژههای مشابه
-
استارة
لغتنامه دهخدا
استارة. [ اِ رَ ] (ع اِ) پوشش . پرده . (منتهی الارب ).
-
اِستاره
لهجه و گویش تهرانی
ستاره
-
آستاره
واژهنامه آزاد
ستاره معادلSTARانگلیسی-ASTARE
-
آستاره
واژهنامه آزاد
ستاره، اسم دختر
-
استاره شمر
لغتنامه دهخدا
استاره شمر. [ اِ رَ / رِ ش ُ م َ ] (نف مرکب ) ستاره شمار. ستاره شمر. منجّم .
-
واژههای همآوا
-
اِستاره
لهجه و گویش تهرانی
ستاره
-
آستاره
واژهنامه آزاد
ستاره معادلSTARانگلیسی-ASTARE
-
آستاره
واژهنامه آزاد
ستاره، اسم دختر