کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
استات
/'asetāt/
معنی
نمکی که از اسیداستیک حاصل میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
استات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acétate] (شیمی) 'asetāt نمکی که از اسیداستیک حاصل میشود.
-
استات
فرهنگ فارسی معین
(اَ س ِ) [ فر. ] ( اِ.) نمک مشتق از اسید استیک مانند استات سرب ، استات مس ، استات آهن و غیره ، نمکی که از اسید استیک حاصل شود.
-
استات
لغتنامه دهخدا
استات . [ اَ س ِ ] (فرانسوی ، اِ) ملحی که از اسید اَسِتیک حاصل آید.
-
استات
دیکشنری فارسی به عربی
ملح حامض الخليک
-
واژههای مشابه
-
آستات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acétate] (شیمی) 'āsetāt = استات
-
acetogenesis
استاتزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] تولید استات بهعنوان یک محصول اصلی یا فرعی توسط یک ریزاندامگان
-
واژههای همآوا
-
آستات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acétate] (شیمی) 'āsetāt = استات
-
اثطاط
لغتنامه دهخدا
اثطاط. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ثَطّ.
-
جستوجو در متن
-
acetated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استات
-
sedat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استات
-
stet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استات
-
شکرسرب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت. فارسی] šekaresorb جسمی متبلور و شیرین اما سمی و خطرناک؛ استات دوپلمب؛ استات سرب.