کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسب و خورجین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسب و خورجین
فرهنگ گنجواژه
وسیله سواری.
-
واژههای مشابه
-
نیک اسب
لغتنامه دهخدا
نیک اسب . [ اَ ] (ص مرکب ) نیک اسبه .رجوع به نیک اسبه شود : پس از شکستن لشکر مبارزان نیک اسبان به دم رفتند. (تاریخ بیهقی ص 692).
-
نیم اسب
لغتنامه دهخدا
نیم اسب . [ اَ ] (اِ مرکب ) قوس . (یادداشت مؤلف از التفهیم ص 97).
-
اسب سواری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) asbsavāri ۱. بر اسب سوار شدن.۲. سواربراسب به گردش رفتن.۳. (ورزش) [عامیانه] = اسبدوانی
-
manege 1
اسبآموزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] فن آموزش اسب
-
showjumper 2/ show jumper 2, jumper 2
اسب پرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] اسبی دارای بعضی ویژگیها که برای شرکت در مسابقات پرشبااسب تربیت میشود
-
riding, horse riding
اسبسواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] سواری گرفتن از اسب برای تفریح یا ورزش
-
Equuleus, Equ, Foal
پارهاسب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] دومین صورت فلکی کوچک در نیمکرۀ شمالی آسمان که به شکل سر اسب تصور میشود
-
cauda equina
دُماسب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مجموعهرشتههای عصبی که از انتهای مخروط نخاعی به پایین میروند
-
اسب رس
فرهنگ فارسی معین
( ~. رِ) (اِمر.) نک اسب ریس .
-
اسب ریس
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ په . ] (اِمر.) 1 - مسافتی که اسب در یک روز می تواند بپیماید. 2 - میدان اسب دوانی .
-
اسب انگیز
فرهنگ فارسی معین
(اَ. اَ) 1 - (اِفا.) آن که اسب را برانگیزد، اسب انگیزنده . 2 - (اِمر.) مهمیز.
-
اسب خرد
لغتنامه دهخدا
اسب خرد. [ اَب ِ خ ُ ] (اِخ ) (اصطلاح نجوم ) قطعةالفرس . فرس اوّل .
-
اسب دوم
لغتنامه دهخدا
اسب دوم . [ اَ ب ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) (اصطلاح نجوم ) یکی از صور شمالی . || (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از اسبان دهگانه ٔ سباق عرب . رجوع به مصلی شود.