کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسأل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسأل
لغتنامه دهخدا
اسأل . [ اَ ءَ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از سؤال . خواهنده تر. بسیارسؤال تر.- امثال : اسأل ُ من فَلْحَس ؛ و او مردی از بنی شیبان بود، سهم و حصه ای از غنایم جنگی که در آن نبود خواستی و چون دادندی حصه ٔ زن خویش نیز طلبیدی و چون بستدی شتر خویش رانیز ...
-
واژههای مشابه
-
آسال
فرهنگ نامها
(تلفظ: āsāl) اساس و بنیان ، آثار ، علامات ، اخلاق . (این کلمه مجعول است و ظاهراً مؤلف فرهنگ جهانگیری آن را ابداع نموده است ـ حاشیهی برهان قاطع چاپ معین).
-
آسال
لغتنامه دهخدا
آسال . (اِ) بنیان . پایه . (جهانگیری ) (برهان قاطع) (شعوری ) (انجمن آرا) (برهان جامع) (بعض فرهنگهای هندوستانی ) : ز دانا شنیدم که پیمان شکن زن جاف جاف است آسال کن . ابوشکور (از جهانگیری و فرهنگهای بعد از او).این کلمه پیش از جهانگیری در فرهنگی دیده نم...
-
آسال
لغتنامه دهخدا
آسال . (ع اِ) نشانها. آثار. علامات . اخلاق . و این کلمه جمعی است بی مفرد.
-
اسآل
لغتنامه دهخدا
اسآل . [ اِس ْ ] (ع مص ) روا کردن حاجت کسی را. (منتهی الارب ). حاجت روا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). برآوردن حاجت .
-
اسال
دیکشنری عربی به فارسی
پرسيدن , جويا شدن , خواهش کردن , براي چيزي بي تاب شدن , طلبيدن , خواستن , دعوت کردن
-
اِسال
لهجه و گویش بختیاری
esâl اسهال.
-
جستوجو در متن
-
خواهش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اسال
-
برای چیزی بی تاب شدن
دیکشنری فارسی به عربی
اسال
-
جویا شدن
دیکشنری فارسی به عربی
اسال , استفسر
-
دعوت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ادع , اسال , عرض
-
طلبیدن
دیکشنری فارسی به عربی
ادع , اسال , اشته ، استدعاء
-
پرسیدن
دیکشنری فارسی به عربی
اسال , سوال ، استفهام