کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اساس راه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
roadbase
اساس راه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] لایۀ اصلی توزیع بار که بر روی زیراساس و در زیر قشر اساس قرار دارد
-
واژههای مشابه
-
آساس
لغتنامه دهخدا
آساس . (ع اِ) ج ِ اَسَس . بنیادها.
-
base course
قشر اساس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] لایه یا لایههایی از مواد مشخص با ضخامت معین که برای تقویت روکش آسفالت بر روی زیراساس یا بستر خاکی قرار میگیرد
-
بر اساس
فرهنگ واژههای سره
بر پایه
-
بی اساس
فرهنگ واژههای سره
بی پایه
-
black base
اساس قیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] قشر اساس تقویتشده با قیر که برای تقویت روسازی، جانشین اساس معمولی میشود
-
اساس نامه
فرهنگ فارسی معین
(اَ. مِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) قانونی که برای ادارة یک انجمن یا مجلس یا سازمان اجتماعی و سیاسی تنظیم شده باشد.
-
اساس الدین
لغتنامه دهخدا
اساس الدین . [ اَ سُدْ دی ] (اِخ ) او راست : قرة فی الافتتاح که در آن مسائل مهمه را گرد آورده است بسال 868 هَ . ق . (کشف الظنون ).
-
اساس نامه
لغتنامه دهخدا
اساس نامه . [ اَ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) قانونی که برای اداره ٔ یک مجمع یا مجلس تنظیم کنند.
-
بلا اساس
دیکشنری عربی به فارسی
بي اساس
-
بی اساس
دیکشنری فارسی به عربی
بلا اساس , عاطل
-
بر اساسِ
دیکشنری فارسی به عربی
استناداً إلى
-
أمر لا أساس له
دیکشنری عربی به فارسی
بىپايه , بىاساس , غير واقعى , غير حقيقى , پوچ , كار بىاساس
-
شایعات بی اساس
دیکشنری فارسی به عربی
ثرثرة