کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اساریر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اساریر
/'asārir/
معنی
= اسرار
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اساریر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اسرار، جمعالجمعِ سِرّ و سُرّ] [قدیمی] 'asārir = اسرار
-
اساریر
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ اَسرار. ججِ سِرُ به معنی خط های کف دست و پیشانی ، چین و شکن روی پوست چهره و دست .
-
اساریر
لغتنامه دهخدا
اساریر. [ اَ ](ع اِ) ج ِ اَسْرار. جج ِ سرر. خطهاء کف ّ و پیشانی . (دستور اللغة). || اساریر وجه ؛ خطوط آن . || خوبی روی و هر دو رخسار. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
سرر
لغتنامه دهخدا
سرر. [ س ِ رَ ] (ع اِ) آنچه بریده شود از ناف کودک . || پوست سماروغ . || گل و خاک که بر وی چفسیده باشد. || آخر شب از ماه . || شکنهای کف دست و پیشانی . ج ، اسرار، اساریر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ولد له ثلاثة علی سرر؛ وقتی گویند که سه فرزند نر...