کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازگل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ازگل
/'ozgal/
معنی
بیتربیت، احمق، و خشن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ازگل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [ترکی] [عامیانه] 'ozgal بیتربیت، احمق، و خشن.
-
ازگل
لغتنامه دهخدا
ازگل . [ اَ گ ِ ] (اِ) ازگیل . و در لاهیجان ، کلاردشت و گرگان بنام کُنوس ، کُنُس ، کُندُز، و در کتول باسم کُندُس نامیده میشود. و رجوع به ازگیل شود.
-
ازگل
لغتنامه دهخدا
ازگل . [ اُ گ ُ ] (اِخ ) یکی از قرای شمیران واقع در مشرق درّه ٔ دارآباد.
-
ازگل
واژهنامه آزاد
(گنابادی) اُزْگَلْ؛ خِنگ، اُسْکول، نادان، نفهم، بی عقل.
-
واژههای مشابه
-
اُزْگَلْ
لهجه و گویش گنابادی
ozgal در گویش گنابادی یعنی خِنگ ، اُسْکول ، نادان ، نفهم ، بی عقل
-
اُزگَل
لهجه و گویش تهرانی
نفهم،عوضی
-
واژههای همآوا
-
اُزْگَلْ
لهجه و گویش گنابادی
ozgal در گویش گنابادی یعنی خِنگ ، اُسْکول ، نادان ، نفهم ، بی عقل
-
اُزگَل
لهجه و گویش تهرانی
نفهم،عوضی
-
جستوجو در متن
-
پرگل
واژهنامه آزاد
برگی ازگل
-
تپیل
واژهنامه آزاد
انبوهی ازگل های شل دریکجا .که معمولاپس ازواژه تیل (گل شل )مورداستفاده قرارمی گیرد.به شکل( تیل و تپیل)
-
کنوس
لغتنامه دهخدا
کنوس . [ ک ُ ] (اِ) کُنُس . کونوس . ازگیل . رجوع به ازگیل در همین لغت نامه و درختان جنگلی ایران و جنگل شناسی ساعی شود.- کنوس طبری ؛ به لغت تبرستان اسم نوع زعرور است و به ترکی ازگل خوانند و لذیذتراز زعرور است . (انجمن آرا) (آنندراج ). اسم نوع کبیرزعر...
-
ازگیل
لغتنامه دهخدا
ازگیل . [ اَ ] (اِ) درختچه ای که در همه ٔ جنگلهای شمالی حتی ارسباران وگلی داغ و گردنه ٔ چناران میروید. حدّ سفلای آن سواحل آستارا و حد علیا، کتول در ارتفاع 2000 گزی . (گااوبا). ازگِل . نلکه . زعرور. سِر (در آستارا). زِر. تُرسه سِر (در طوالش ). فَتَر (...