کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ازوری
لغتنامه دهخدا
ازوری . [ اَ وَ ] (اِ) بلغت بربری نام درختی است سطبر و خاردار، پوست آن سرخ و گنده میباشد، در دواها بکار برند. (برهان ). دارشیشعان . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
واژههای مشابه
-
آزوری
لغتنامه دهخدا
آزوری . [ وَ ] (حامص مرکب ) (از پهلوی آزوریه ، خواهش . هوی ̍) طمع. حرص . ولع. شهوت . هوی ̍. خواهش .
-
واژههای همآوا
-
عزوری
لغتنامه دهخدا
عزوری . [ ع َزْ وَ ری ی ] (ص نسبی ) نسبت است به عزورة که جد ابومحمد سلیمان بن ربیعبن هشام بن عزوربن مهلهل نهدی عزوری کوفی است . وی به سال 274 هَ .ق . درگذشته است . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
-
آزوری
لغتنامه دهخدا
آزوری . [ وَ ] (حامص مرکب ) (از پهلوی آزوریه ، خواهش . هوی ̍) طمع. حرص . ولع. شهوت . هوی ̍. خواهش .
-
جستوجو در متن
-
طماعی
واژگان مترادف و متضاد
آزپیشگی، آزمندی، آزوری، طمع ≠ قناعت
-
حرص
لغتنامه دهخدا
حرص . [ ح ِ ] (ع اِمص ) آز. آزوری . آزمندی . آزمند شدن .آزور شدن . ولع. وُلوع . هوا. زیادت جوئی . بیقرة. شره .شح ّ. طمع. حریصی . || (اصطلاح تصوف ) تهانوی گوید: نزد سالکان ضد قناعت است . و آن خواستار شدن زوال نعمت غیر باشد. و برخی گفته اند خواستار بود...