کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازوا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ازوا
لغتنامه دهخدا
ازوا. [ اَزْ ] (اِ) اَزْوی ̍. بترکی صبر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ).
-
واژههای همآوا
-
اضوا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اضواء، جمعِ ضَوء و ضُوء] [قدیمی] 'azvā = ضوء
-
اضوع
لغتنامه دهخدا
اضوع . [ اَض ْ وُ ] (اِخ ) موضعی است . (تاج العروس ).
-
عَضُّواْ
فرهنگ واژگان قرآن
گاز مي گيرند ( عض به معني گاز گرفتن با دندان با فشار است )
-
جستوجو در متن
-
ابوالحضض
لغتنامه دهخدا
ابوالحضض . [ اَ بُل ْ ح ُ ض َ / ض ُ ] (ع اِ مرکب ) صبر. آلوا . شبیار. ازوا. وج . بژه . حذل . فریز.
-
ازا
لغتنامه دهخدا
ازا. [ اَ ] (اِ) رجوع به آزا شود. || در فرهنگ شعوری بنقل از وسیلةالمقاصدمصطکی و ژاژ آمده است . گمان میکنم ازوا و ازوی باشد و ژاژ هم وُژ و وج باشد.