کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازغاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ازغاب
لغتنامه دهخدا
ازغاب . [ اِ ] (ع مص ) ازغاب کَرْم ؛ برگ برآوردن گرفتن رز بعد سیرابی و بعد جاری شدن آب در آن . (منتهی الارب ). غبارگونه چیزی برآوردن بلگ رز. به تندیدن زر. (تاج المصادر بیهقی ). || کندامویه برآوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). موی ریزه ٔ زرد برآور...
-
جستوجو در متن
-
گندامویه
لغتنامه دهخدا
گندامویه . [ گ َ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) پرهای زرد و کوچک بچه های طیور. (آنندراج ). زَغَب : اِزغاب ؛ گندامویه برآوردن . (تاج المصادر بیهقی ). || موی نخستین که بالای اندام طفل روید. (آنندراج ). موهای کودک تازه زائیده شده . (ناظم الاطباء). زَغَب . || جف...