کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازدواج کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ازدواج کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تزوج , موصل
-
واژههای مشابه
-
marital counseling, marriage counseling
مشاورۀ ازدواج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مشاورهای که عمدتاً به مسائلی مانند مسئولیتهای مشترک و وفاداری همسران و انتظارات آنها از یکدیگر میپردازد
-
group marriage
ازدواج گروهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] گونهای از زناشویی بسیار نادر در جوامع ابتدایی (primitive societies) که در آن چند زن و چند مرد بهصورت مشترک با یکدیگر ازدواج میکنند
-
gamophobia
ازدواجهراسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] ترس غیرعادی از ازدواج
-
ازدواج غیرشرعی
دیکشنری فارسی به عربی
زنا
-
پیمان ازدواج
دیکشنری فارسی به عربی
زواج
-
ازدواج ناجور
دیکشنری فارسی به عربی
لخبطة
-
premarital counseling
مشاورۀ پیش از ازدواج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مشاورهای برای آمادهسازی دو طرف برای حل مسائل احتمالی ازدواج و زندگی مشترک
-
قابل ازدواج و همسری
دیکشنری فارسی به عربی
بالغ (فعل ماض)
-
امتناع از ازدواج
دیکشنری فارسی به عربی
عزوبة
-
اعلا ن ازدواج در کلیسا
دیکشنری فارسی به عربی
منع
-
جستوجو در متن
-
marry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ازدواج کن، ازدواج کردن، شوهر دادن، عروسی کردن
-
مواصلت
واژگان مترادف و متضاد
۱. ازدواج، پیوستگی، پیوند، زناشویی، وصلت ۲. ازدواج کردن، زناشویی کردن، وصلت کردن