کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازدو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ازدو
معنی
(اُ) ( اِ.) صمغ (مطلق ). صمغ درخت ارجنگ ، صغم بادام کوهی که از آن حلوا پزند.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ازدو
فرهنگ فارسی معین
(اُ) ( اِ.) صمغ (مطلق ). صمغ درخت ارجنگ ، صغم بادام کوهی که از آن حلوا پزند.
-
ازدو
لغتنامه دهخدا
ازدو. [ اُ دو / اَ دَ / دُو ] (اِ) صمغ. صمغی است که از آن حلوا پزند. (سروری از نسخه ٔ میرزا). صمغی است که حلوای آن بغایت لطیف شود و منفعت دهد درد کمر را. (مؤید الفضلاء). صمغ درخت ارجن باشد که درخت بادام کوهی است و از آن حلوا پزند و مطلق صمغ را نیز گ...
-
جستوجو در متن
-
انگم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹انگوم› (زیستشناسی) 'angom مادۀ چسبناک که از تنه و شاخۀ برخی درختان میوهدار بیرون میآید و سفت میشود؛ صمغ درخت زنج؛ ازدو.
-
ژلیمر
لغتنامه دهخدا
ژلیمر. [ ژِ م ِ ](اِخ ) نام آخرین پادشاه واندالهای آفریقا. وی پس ازدو سال سلطنت به دست بِلیزر در 534 م . مغلوب گشت .
-
حرف زائدالحرکة
لغتنامه دهخدا
حرف زائدالحرکة. [ ح َ ف ِ ءِ دُل ْ ح َ رَ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی ازدو قسم حروف ملفوظی است . رجوع به حرف ملفوظی شود.
-
حرف زائدالسکون
لغتنامه دهخدا
حرف زائدالسکون .[ ح َ ف ِ ءِ دُس ْ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی ازدو قسم حروف ملفوظی است . رجوع به حرف ملفوظی شود.
-
حاما
لغتنامه دهخدا
حاما. (اِ) در اوزان دو قسم است : یکی حامای صغیر و دیگری حامای کبیر. صغیر آن عبارت ازدو مثقال و کبیر آن سه مثقال است . (بحر الجواهر).
-
قارداش
واژهنامه آزاد
(ترکی) برادر. متشکل ازدو واژۀ قارین (شکم) و داش (همراه)؛ کسی که در شکم مادر همراه بوده است. در ترکی، داش به معنای همراه است، مانند:یورد داش، یعنی هم وطن.
-
تاج دندان
لغتنامه دهخدا
تاج دندان . [ ج ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قسمت آشکار دندان را گویند، هر دندان مرکب ازدو قسمت است یکی مرئی که آنرا تاج دندان و یکی دیگرکه آن را ریشه می نامند، (پیوره ٔ محمود سیاسی ص 2).
-
عضادتان
لغتنامه دهخدا
عضادتان . [ ع ِ دَ ] (ع اِ) تثنیه ٔ عِضادة (در حال رفع). عضادتین . رجوع به عضادة شود.- عضادتاالابزیم ؛ دو جانب زبانه ٔ کمربند. (از اقرب الموارد).- عضادتاالباب ؛ دو بازوی در. (منتهی الارب ). دو چوب دراز دو طرف آن . (از اقرب الموارد). دو چوب بر شکل د...
-
کریان
لغتنامه دهخدا
کریان . [ ک َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جلالوند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان و مرکز دهستان جلالوند. کوهستانی و سردسیر است . 600 تن سکنه دارد. این ده ازدو کریان علیا و سفلی تشکیل شده است و سکنه ٔ کریان علیا 590 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
-
کوع
لغتنامه دهخدا
کوع . [ ک َ وَ ] (ع اِمص ) اعوجاج و کجی در استخوان کوع . (ناظم الاطباء). کوع در انسان کج گردیدن کف دست است از طرف استخوان کوع . (از اقرب الموارد). || پیش آمدگی یکی ازدو دست بر دیگری . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || درد استخوان ساق دست . (منتهی ...
-
پیوند قانونی
لغتنامه دهخدا
پیوند قانونی . [ پ َ / پ ِ وَ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اتصال و همبستگی دو قانون . جوش خوردن و پیوند خوردن دو قانون ازدو کشور مختلف و آن دو گونه باشد: کلی و جزئی . کلی آن است که قوانین کشور نخست در کشور دوم و در همان موارد استعمال کشور اولی بکار ر...
-
شیرود
لغتنامه دهخدا
شیرود. (اِخ ) قصبه ای از دهستان گلیجان شهرستان شهسوار. سکنه ٔ آن 860 تن . آب آن از رودخانه ٔ تیرم . دبستان و در حدود چهل باب دکان دارد. بنای معصوم زاده ٔ آن قدیمی است . مرکز حوزه ٔ 2 آمار گلیجان است . این قصبه ازدو محل بالا و پایین تشکیل شده و ده گرگ...