کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازدهاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ازدهاک
لغتنامه دهخدا
ازدهاک . [ اَ زِ دَ ] (اِخ ) ازی دهاک . اژی دهاک . ضحاک . اژدها. اژدرها. رجوع به آک و بیوراسپ شود.
-
جستوجو در متن
-
ماندان
فرهنگ نامها
(تلفظ: māndān) ( = ماندانا) (در اعلام) دختر ازدهاک پادشاه ماد و زن کمبوجیه پادشاه فارس و مادر کوروش بزرگ . ← ماندانا.
-
ازهراک
لغتنامه دهخدا
ازهراک . [ اَ هََ ] (اِخ ) نام اصلی ضحاک ماران است . (برهان ). و آن محرف ازدهاک و اژی دهاک است .
-
آستیاژ
لغتنامه دهخدا
آستیاژ. (اِخ ) اَستیاژ. آسپاداس . نام آخرین پادشاه مِدو او را داریوش در 549 ق .م . از پادشاهی خلع کرد. ازدهاک . (دمشقی ). آزی دهاک . اژدهاک . اژدها. اژدرها. ده آک . ضحاک . ضحاک ماران . و رجوع به اَستیاژ و آک شود.
-
ماندان
لغتنامه دهخدا
ماندان . (اِخ ) دختر ازدهاک پادشاه ماد و زن کبوجیه پادشاه فارس و مادر کورش بزرگ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). دختر آستیاژ بود که بعدها با کمبوجیه ٔ اول پادشاه پارس عروسی کرد و کورش از وی زاده شد. و رجوع به ایران باستان ج 1 ص 234، 245 و 264 و ایرانشه...
-
اژدرها
لغتنامه دهخدا
اژدرها. [ اَ دَ ] (اِ) مار بزرگ . (برهان ). مار بزرگ جثه . (غیاث اللغات ). ماری عظیم بزرگ و دهان فراخ باز گشاده ، و عرب ثعبان گویند. مؤلف برهان و غیاث اللغات گویند: این کلمه جمع اژدر نیست بلکه اژدرها لفظ مفرد است . اژدها. (لغت فرس ) (جهانگیری ). تنّ...
-
اژدهاک
لغتنامه دهخدا
اژدهاک . [ اَ ژِ دَ / اَ دَ ] (اِخ ) ضحاک .(جهانگیری ). ضحاک ماران . (برهان ). ازدهاک . آژی دهاک .اَزی دهاک . ازدهاق (معرّب ). طبری گوید: بیوراسب ، و هو الازدهاق و العرب تسمیه الضحاک فتجعل الحرف الذی بین السین و الزای فی الفارسیة ضاداً و الهاء حأاً ...